البیع بررسی گسترده ی فقهی بیع «اهمیت بیع، تعریف بیع و شماری از عقود، گستره ی بیع و افتراق آن از سایر عقود صفحه 277

صفحه 277

«عالم مرتکب خلاف مروّت» را خارج کرده باشد ولی به دست ما نرسیده است.

بلکه بالاتر، اگر روایت غیر حجّت بر عدم جواز یا عدم وجوب اکرام عالم مرتکب خلاف مروّت قائم شده باشد، می گویند: از آن جا که این روایت حجّت نیست، نمی توان از اطلاق «اکرم العالم» که حجّت است دست برداشت و گفت: عالم مرتکب خلاف مروّت واجب الاکرام نیست!

بنابراین در اطلاق مقامی نیز باید همانند اطلاق لفظی بیان کرد که اگر اطلاق مقامی، ظهوری هر چند حالی و مقامی ایجاد می کند که متکلّم در مقام بیان تمام مرادش است و در مقام تَعداد اجزاء، شرائط و موانعِ مرکّب مثلاً پنج مورد را می شمارد، معلوم می شود غیر از آن پنج مورد در مرکّب دخیل نیست و از این جهت هیچ تفاوتی با اطلاق لفظی ندارد و صرف این که در اطلاق لفظی مَقسم تطبیق می کند و در اطلاق مقامی لفظ تطبیق نمی کند فارق نیست.

بنابراین همین اندازه که بعد از فحص، ظفر به مقید پیدا نکردیم می توانیم به اطلاق مقامی که همان ظهور مقامی است تمسک کرده و اعتبار مشکوک را در بیع دفع کنیم.(1)


1- به این دو مثال توجه بفرمایید: مثال 1: مولا در خطاب های منفصلی اجزاء نماز را بیان می کند؛ مثلاً می فرماید: «التکبیر و قراءه الفاتحه من اجزاء الصلاه» در دلیل دیگر می فرماید: «الرکوع و السجود من اجزاء الصلاه» و در دلیل دیگر می فرماید: «التشهد و السلام من أجزاء الصلاه». مثال 2: مولا به این نحو اجزاء صلاه را بیان می کند و می فرماید: «اجزاء الصلاه هی التکبیر و قراءه الفاتحه و الرکوع و السجود و السلام» و در دلیل منفصل دیگری می فرماید: «التشهد من أجزاء الصلاه». حال اگر شک کنیم قرائت سوره از أجزاء نماز است، آیا در مثال اول می توان به اطلاق مقامی تمسک کرد یا فقط جای تمسک به برائت است؟ به نظر می رسد در مثال اول چون ظهوری نسبت به هیچ یک از خطابات مولا در این که تمام مراد خود را بیان می کند منعقد نمی شود، بلکه استفاده می شود مولا با خطابات مختلف می خواهد اجزاء نماز را بیان کند، اطلاق مقامی منعقد نمی شود تا بتوان موارد مشکوک را با تمسک به آن دفع کرد. به خلاف مثال دوم که در خطاب اول این ظهور منعقد می شود که مولا در مقام بیان تمام مراد خود می باشد لذا اطلاق مقامی منعقد می شود. بنابراین اگر در دلیل منفصل دیگری جزء دیگری را بیان کند به آن تمسک می شود، ولی أجزاء مشکوک با تمسک به اطلاق مقامی دفع می شود. با توجه به این دو مثال به نظر می رسد مقصود شهید صدر قدس سره - که می فرماید: «و هذا التقریب و إن کان أحسن حالاً من سابقه، لکنَّه موقوف علی إحراز تصدی المولی لبیان تمام مرامه بشخص ذلک الخطاب لا بمجموع خطاباته کما هو طریقته فی الردع. و اما استکشاف الإمضاء الشرعی من عدم وصول الرادع مع الحاجه إلیه فهو اعتماد علی دلیل لبّی لیس فیه امتیازات الدلیل اللفظی کما هو واضح.» این باشد که اگر نفس خطاب به گونه ای است که ظهور دارد در این که مولا تمام مرادش را به نفس آن خطاب بیان می کند، اطلاق مقامی منعقد می شود و این منافات ندارد که در دلیل منفصل دیگری قید و جزئی را اضافه کند، لذا در موارد مشکوک می توان به اطلاق مقامی تمسک کرد. اما اگر هیچ یک از خطابات به گونه ای نیست که ظهور داشته باشد مولا در مقام بیان تمام مراد خود می باشد، بلکه با مجموع خطابات آن را بیان می کند، اطلاق مقامی منعقد نمی شود، لذا در موارد مشکوک نمی توان با تمسک به اطلاق مقامی آن را دفع کرد، بلکه از آن جا که با مجموع خطابات خود مقصودش را بیان می کند ممکن است مورد مشکوک جزء خطابات شارع بوده باشد که به دست ما نرسیده است. لذا فقط از طریق برائت می توان آن را دفع کرد. حضرت استاد دام ظله در پاسخ به این کلام فرمودند: اگر ظهور حال متکلّم در آن باشد که می خواهد همه ی مطالب خود را با یک خطاب اصلی و مفسّرات بعدی آن بیان کند و با فرض آن که می تواند مقیّدات را به گونه ای إلقاء کند که اگر مخاطب فحص کند به آن ظفر می یابد، این کافی است در اطلاق مقامی. (امیرخانی)
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه