البیع بررسی گسترده ی فقهی بیع «اهمیت بیع، تعریف بیع و شماری از عقود، گستره ی بیع و افتراق آن از سایر عقود صفحه 53

صفحه 53

شُفعه آن حصّه ی فروخته شده به مشتری را از وی پس بگیرد و ضمّ به مِلک خود کند و شریک به عنوان موضوع برای این حق است، پس نمی توان آن را به أجنبی انتقال داد؛ زیرا لازمه اش آن است که غیر شریک حق شُفعه را اعمال کند در حالی که موضوع آن حکم نیست.

نقد کلام سید خویی قدس سره -

این بیان سید خویی - رحمه الله علیه - بر عدم انتقال حق شُفعه تمام نیست؛ زیرا آن اجنبی که حق شُفعه به او منتقل شده (منتقلٌ إلیه) یا حقش را اعمال نمی کند و اسقاط می کند که در این صورت روشن است که شریک نمی تواند بیع را فسخ کرده و ملک را از دست مشتری بازستاند و یا منتقلٌ إلیه حقش را اعمال می کند که در این صورت معامله فسخ شده و آن حصه ی فروخته شده منضم به مِلک شریک می شود؛ نه به مِلک منتقلٌ الیه تا اشکال سید خویی قدس سره - وارد باشد که موضوع آن برای منتقلٌ الیه وجود ندارد.

هم چنین اشکال سید خویی قدس سره - در مورد فروش حق شُفعه به خود مشتری ملک نیز تمام نیست؛ زیرا استدلال ایشان این بود که فایده ای بر آن مترتب نیست؛ چون مشتری قبل از انتقال حق شُفعه به وی، مالک حصه ی مبیعه شده و معنا ندارد دوباره دیگری مستحق تملک آن حصه با حق شُفعه شود.

در پاسخ به این استدلال می گوییم: فایده مترتب است و آن این که انتقال شُفعه به مشتری و اسقاط آن توسط وی باعث می شود که شریک نتواند از حق شُفعه ی خود استفاده کرده، حصه ی مبیعه را به مِلک خود درآورد.

بنابراین استدلال سید خویی - رحمه الله علیه - در عدم انتقال حق شُفعه صحیح نیست و حق شُفعه قابل انتقال به بیع است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه