البیع بررسی گسترده ی فقهی بیع «اهمیت بیع، تعریف بیع و شماری از عقود، گستره ی بیع و افتراق آن از سایر عقود صفحه 559

صفحه 559

کرده و در نهایت می فرمایند: «و کیف کان، فلا تخلو الروایه عن إشعار أو ظهور».(1)

نظر مختار در دلالت روایت بر بطلان معاطات

به نظر می رسد مفهوم عرفی «إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَامُ» این است که کلام ها با مضامینی که دارند می توانند در تحلیل و تحریم مؤثر باشند. کلامی با مضمون خود مؤثر در تحلیل و کلامی با مضمون خود مؤثر در تحریم است؛ یعنی همان معنای سوم که شیخ فرمود اگر کلام وجود داشته باشد اثر حلّیت یا حرمت را دارد و اگر وجود نداشته باشد طبیعی است که دیگر این آثار هم مترتب نمی شود. به همین خاطر امام علیه السلام - در روایت خالد بن نجیح یا خالد بن الحجاج سؤال می کنند که چگونه کلام ابراز شده است؟ اگر کلامی که ایجاب بیع می کند ادا شده باشد محرّم است و الا کلام دیگر محرّم نیست.

حصر مذکور در روایت هم می خواهد بیان کند: این چنین نیست که کلام ها با مضامین مختلف همه یک حکم داشته باشند، بلکه در بین کلام ها با مضامین مختلف، فقط کلامی با مضمون خاصش که در شرع یا نزد عرف و عقلاء مشخص است می تواند محلّل یا محرّم باشد. بنابراین روایت مبارکه اصلاً نظری به فعل یا قصد ندارد و متعرض این نیست که اگر فعل مانند کلام ظهور در مطلب داشت اثری ندارد. لذا اگر امام علیه السلام - بعد از جمله ی «إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَامُ» چنین می فرمودند که «فعل نیز اگر ظهور داشته باشد مُحلّل و مُحرّم است» آن را به عنوان مخصّص و مقید برای «إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَامُ» حساب نمی کردیم، بلکه می گفتیم حضرت دو موضوع شبیه به هم را ذکر می فرمایند.

بنابراین این که جناب شیخ فرمودند «لا تخلو الروایه عن إشعار أو ظهور»


1- المکاسب المحرمه (ط - الحدیثه)، ج 3، ص64.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه