البیع بررسی گسترده ی فقهی بیع «اهمیت بیع، تعریف بیع و شماری از عقود، گستره ی بیع و افتراق آن از سایر عقود صفحه 607

صفحه 607

تنبیه سوم: تمییز بایع از مشتری در معاطات

اشاره

همان طور که قبلاً بیان کردیم تمییز بایع از مشتری در بیع دارای اهمیت است؛ زیرا بایع احکامی در شرع دارد که مشتری ندارد و مشتری نیز احکامی دارد که بایع ندارد؛ مثلاً اگر مشتری سه روز در پرداخت ثمن تأخیر داشته باشد بایع خیار فسخ معامله را دارد یا در روایت وارد شده که مشتری حیوان تا سه روز خیار فسخ دارد. تمییز بایع از مشتری در معاطات از آن جا که لفظ «بعتُ» و «اشتریتُ» به کار نمی رود و بیع با إعطاء طرفین یا یک طرف محقق می شود مشکل است.

با تعریفی که ما از بیع به «تبدیل مالٍ بمالٍ مّا اعتباراً» ارائه کردیم ملاک تمییز بایع از مشتری را این طور توضیح دادیم که بایع کسی است که مالش را به صورت فعل و هجمه می خواهد به عوض تبدیل کند، مال را از خود دور می کند تا عوضی در مقابل أخذ کند و مشتری کسی است که این عمل تهاجمی و فعال بایع را منفعلانه قبول می کند. تبدیل هم حالات متفاوتی داشته و به دلایل مختلف می تواند باشد؛ مثلاً کسی تولید کننده است و کالایی را فراوان تولید کرده و می خواهد آن را به نقود و پول رایج تبدیل کند. گاهی می خواهد کالایش را به کالایی بهتر یا متفاوت تبدیل کند؛ مثلاً کسی اتومبیلی دارد و نمی خواهد تبدیل به نقود کند تا از مزایای نقدینگی بهره مند شود، بلکه می خواهد به اتومبیلی مدل بالاتر یا نوع دیگر تبدیل کند؛ مثلاً اتومبیل سواری دارد و با کسی که وانت دارد معامله می کند. این جا نیز کسی که در مقام إنشاء حالت فعالیت دارد بایع است و آن کسی که قبول می کند مشتری است، هر چند مشتری هم چه بسا می خواست ماشینش را به ماشین بایع تبدیل کند، ولی چون او در عالم اعتبار و إنشاء این فعالیت را نکرد بلکه حالت انفعال نسبت به فعل طرف مقابل به خود گرفت مشتری است. بله همان مشتری اگر حالت فعل به خود بگیرد و بگوید من وانتم

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه