نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 1 صفحه 132

صفحه 132

الرجل یرید أن یتزوج المرأه و احب أن ینظر الیها قال تحتجز ثم لتقعد و لیدخل فلینظر قال: قلت تقوم حتی ینظر الیها؟ قال: نعم، قلت: فتمشی بین یدیه قال: ما أحب أن تفعل»

2 - سند روایت:

این روایت موثقه است کتاب علی بن حسن بن فضال از کتب مشهوره است و هیچ وقت شیخ و دیگران در این کتاب شبهه نکرده اند.

محمد بن ولید و لو متکرر است در اسانید، ولی آنکه علی بن حسن بن فضال از او نقل می کند محمد بن ولید خزاز است که ثقه و معتبر است. یونس بن یعقوب هم از معاریف ثقات است.

3 - دلالت روایت:

اشاره

در این روایت اختلاف نسخه وجود دارد به حسب نقل وسائل و وافی تحتجز، دارد. احتجز یعنی لنگ بست و جای بستن را محتجز می گویند.

بنابراین که تحتجز درست باشد، سؤال از حد اعلای جواز نظر است. به این شرح که اگر با دیدن صورت و کفین و مو مشکل حل نشد، مرأه لنگ ببندد و بنشیند و این شخص بر او وارد شود و حد اعلای جواز نظر این است نه آن حدی که صاحب جواهر و آقای حکیم می فرمایند که غیر از عورت بقیه جایز است و نه آن حد که مرحوم آقای خوئی می فرمایند فقط بین السرّه و الرکبه مجاز است نه بیشتر.

در نسخه تهذیب و نسخه ای که از تهذیب با نسخ متعدد مقابله شده است تحتجر (با راء) دارد و در یک نسخه هم یحتجر دارد.

اگر تحتجز درست باشد معنای روایات این خواهد بود که زن یک حجره ای را برای ورود مرد اتخاذ کند و اگر یحتجر درست باشد معنایش این می شود که مرد یک

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه