نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 3 صفحه 211

صفحه 211

که نوعی نقل به معنای نامه است.

وجه سوم: ممکن است رسالۀ محمد بن أبی بکر به معاویه را به صورت یک رمان تنظیم کرده باشد، همانطور که موارد مشابهی نیز وجود داشته است. خلاصه، اینکه شخصیت وجیهی چون أبی جمیله، سخنی به معاویه بن حکیم گفته باشد که اعتبار و حیثیت خود را خدشه دار نماید، بعید به نظر می رسد، علی أیّ تقدیر روایت أبی جمیله به نظر ما معتبر است. بنابراین، روایت حلبی از نظر سند کاملاً معتبر است.

6) دلالت روایت

ممکن است در ابتدا به ذهن خطور کند استیذان برای دخول یک نوع ادب و حکم استحبابی است که حتی اگر پدر تنها هم باشد، پسر برای ورود بر او باید اذن بگیرد. ولی این احتمال بعید است، چون از صدر روایت استفاده می شود که حضرت بر خود لازم می دانسته که برای ورود بر پدر که همسرش در نزد او است، اجازه بگیرد، بر دیگران نیز لازم شمرده است. چون در ذیل روایت مطلب را به صورت کلی مطرح کرده اند که سلام احسن و اصوب است و حکمت حکم اقتضا می کند که هر چند احتمال می دهد که محذوری نباشد، در عین حال، برای ورود اجازه بگیرد. ذیل روایت جنبۀ استحبابی دارد، ولی صدرش که فرمود «خوشم نمی آید»، حکم الزامی است، همانطور که سؤال نیز از الزام است. پس، در جائی که احتمال می دهد که محذوری برای دخول باشد، اجازه گرفتن لازم است.

احتمال هم دارد که سلام کردن، افضل مصادیق استیذان باشد که به نحو تخییر عقلی می توان با سلام کردن، اذن دخول بگیرد.

7) روایت دوم:

«صحیحه أبی ایّوب خزّاز عن أبی عبد الله (علیه السلام) قال: یستأذن الرّجل اذا دخل علی أبیه و لا یستأذن الاب علی الابن قال: و یستأذن الرجل علی ابنته و اخته

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه