نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 3 صفحه 258

صفحه 258

وصل کردن صوف و نیز موی خود زنان را به موی خود تجویز نموده اند. دیگر اینکه مراد، وصل کردن قرامل به موهای زنان بوده و منظور از قرامل مطلق موهای جدا شده باشد یعنی کلام اطلاق داشته باشد. در این صورت، اطلاق این روایت با ادلۀ مفصّله یعنی ادله ای که وصل کردن موی خود زن را به موی خود یا موی بز را به آن جایز می داند، تقیید می شود. به عبارت دیگر، برای جمع بین روایات باید روایات مطلقه را با روایات مقیّده تقیید زد نه اینکه آنها را حمل بر کراهت نمود، زیرا فقها در این موارد همواره اینگونه جمع می کنند و آن را بر حمل بر کراهت ترجیح می دهند.

نتیجه: بنا بر آنچه گفته شد، می توان نتیجه گرفت که به موجب روایات، دلیلی برای قول به کراهت وصل موی زنان دیگر به موی خود وجود ندارد و باید با استناد به ظاهر روایات، و البته با قطع نظر از فتاوا و اقوال فقها، قائل به حرمت آن گردید، ولی چون در میان فقها قائل صریحی به آن وجود ندارد، به ناچار باید قائل به کراهت و احتیاط شدید در اجتناب از این کار شویم.

5) بررسی کلام مرحوم آقای خوئی (ره) در این باره

ایشان دربارۀ روایت سعد اسکاف فرموده اند که چون در این روایت تعبیر واصله و موصوله آمده، معلوم می شود که سخن دربارۀ مطلق وصل شعر به شعر، هر چند شعر حیوان باشد، نیست، زیرا واصله مفهومی عام ندارد و معنای آن متضیق است، پس، روایت اطلاق ندارد.

در تقریب کلام ایشان می توان گفت که در لسان العرب آمده: «الواصله من النساء التی تصل شعرها بشعر غیرها و المستوصله الطالبه لذلک و هی التی یفعل بها ذلک». بنابراین، تفسیر از واژۀ «واصله»، وصل کردن موی بز یا وصل کردن زن موی خود را به موی خویش، مشمول آن نمی شود و لذا نمی توان روایت را بر معنای عام و مطلق حمل کرد، بلکه روایت مفهومی متضیق دارد.

اما این سخن قابل مناقشه است، زیرا به موجب روایتی که در آن علی بن غراب

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه