نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 10 صفحه 185

صفحه 185

از آن تعبیر به جحد نیز می کنند. به هر حال، بعضی انکار در حدیث را به معنای نشناختن معنا کرده اند که بعد از افاقه، ابتداء یادش نبود، ازاین رو اظهار بی اطّلاعی کرد، امّا بعداً که یادش آمد اظهار موافقت کرد، نه اینکه ابتداءً رضایت نداشت و سپس رضایت ثانوی پیدا کرد.

لکن این معنای چهارم بعید است. زیرا چه ارتباطی دارد که ابتداءً در سؤال درج کنند که وقتی افاقه پیدا کرد ابتداءً یادش نبود امّا بعداً یادش آمد یا از راهی دلیل اقامه کردند که چنین عقدی واقع شده است آن وقت قبول کرد. آنکه در سؤال دخالت دارد این است که آیا سُکر او به حدّ هذیان رسیده بود که مسلوب العباره باشد یا آنکه به حدّ هذیان نرسیده بود که مسلوب العباره نباشد. اما اینکه اوّل یادش نباشد و بعداً یادش بیاید دخیل در مسئله نیست.

خلاصه: همۀ این معانی در این جهت مشترکند که زن عقد را ابطال نکرده است تا صحت تأهّلی عقد از بین برود و امضای بعدی او مفید نباشد. بنابراین روایت از مورد اجماع یعنی امضای بعد إبطال خارج است.

أخذ به قواعد یا تخصیص قواعد

شهید ثانی فرموده(1): بعضی مثل شیخ طوسی به نصوص در مقابل قواعد عمل می کند و قواعد را تخصیص می زند و در مسئله عقد سکران در نهایه(2) به روایت ابن بزیع تمسک کرده است و قواعد را کنار گذاشته است ولی ترجیح با این است که ما قواعد را حفظ کنیم و رفع ید از نصوص کنیم.

صاحب حدائق اشکال کرده و به نظر می رسد که اشکال او وارد است هر چند صاحب جواهر با «و ان کان هو کما تری»(3) سخن صاحب حدائق را ردّ کرده است -


1- (1) مسالک، ج 7، ص 99.
2- (2) نهایه 468.
3- (3) جواهر الکلام 145/29، سطر 4.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه