نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 10 صفحه 374

صفحه 374

علی کل من الزوج و الزوجه، فمع عدم البینه إن حلفا سقط دعواه علیهما، و ان نکلا أو ردّ الیمین علیه فحلف ثبت مدعاه، و ان حلف أحدهما دون الآخر فلکل حکمه فاذا حلف الزوج فی الدعوی علیه فسقط بالنسبه الیه و الزوجه لم تحلف بل ردت الیمین علی المدعی أو نکلت و ردّ الحاکم علیه فحلف و ان کان لا یتسلط علیها لمکان حق الزوج الا أنه لو طلقها أو مات عنها ردت الیه سواء قلنا إن الیمین المردوده بمنزله الاقرار أو بمنزله الاقرار أو البینه، هذا کله إذا کانت منکره لدعوی المدعی و أما اذا صدّقته و أقرّت بزوجیته فلا یسمع بالنسبه الی حق الزوج و لکنها مأخوذه باقرارها فلا تستحق النفقه علی الزوج و لا المهر المسمی بل و لا مهر المثل اذا دخل بها لأنها بغیه بمقتضی اقرارها الا أن تظهر عذراً فی ذلک، و ترد علی المدعی بعد موت الزوج أو طلاقه الی غیر ذلک.

الف) بررسی عبارت «لا تسمع دعواه الا بالبینه»:

1) طرح مسئله:

همانطوری که در جلسات قبل نیز گذشت، مرحوم سید در این فرع می فرمایند اگر زنی ادعا نماید که شوهر ندارد و با مردی ازدواج نماید، اما بعد از ازدواج مرد دیگری مدعی شود که همسر این زن است، اصولاً دعوای این مدعی پذیرفته نمی شود مگر اینکه وی بر ادعای خویش بینه ای اقامه نماید (لا تسمع دعواه الا بالبینه).

ظاهر ابتدایی عبارت فوق این را می رساند که تنها در فرضی که مدعی بینه ای را اقامه نماید، دعوای او پذیرفتنی است، اما این ظاهر با ذیل کلام سید و دیگر قواعد مربوطه تنافی دارد، چرا که سید در ذیل همین مسئله علاوه بر بینه، حلف را نیز در شرایطی موجب پذیرش دعوای او دانسته است. به بیان دیگر، طبق قواعد، بینه تنها راه حل برای قبول دعوای مدعی نبوده و طرق دیگری از جمله حلف نیز می تواند تحت شرایطی ادعای وی را اثبات نماید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه