نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 11 صفحه 207

صفحه 207

تفسیر چهارم: گروهی چون مجلسی اول در روضه المتقین گفته اند شاید مراد از «التی ملکت نفسها» خصوص «ثیّبه» باشد، شاهد، دو روایت است، در روایت ابی مریم آمده است: «الجاریه البکر التی لها اب لا تتزوج الا باذن أبیها» و قال: «اذا کانت مالکه امرها، تزوّجت متی شاءت»(1) و در روایت حلبی نیز می خوانیم: «فی المرأه الثیب تخطب الی نفسها، قال: هی أملک بنفسها»(2)

وقتی احتمال داده شد که مراد از «التی ملکت نفسها» ثیّبه باشد نمی توانیم به این روایت بر استقلال باکره استدلال کنیم، چون روایت شامل باکره نمی شود.

بررسی اشکال توسط استاد مد ظله:

لکن به نظر می رسد که از میان این چهار احتمال، غیر از احتمال اول که در کلام صاحب جواهر آمده است سائر احتمالات خلاف ظاهر است زیرا برای اینکه اطلاق قادر بر شخص بشود باید رفع عجز من جمیع الجهات بشود و مجرّد رفع عجز من بعض الجهات برای اطلاق قدرت کافی نیست مثلاً اگر کسی بخواهد به مشهد مقدس سفر کند به مجرد اینکه ماشین در اختیارش بگذارند و رفع عجز از جهت وسیلۀ نقلیه از او بشود اطلاق قادر بر او نمی شود زیرا باید راننده هم در اختیار داشته باشد و سایر مقدمات هم فراهم باشد.

در مقام هم مجرّد اینکه شخص بالغه باشد یا ثیّبه باشد یا حرّه باشد مصحّح اطلاق مالک بر او نیست زیرا برای اختیارداری و ملک نفس شخص باید هم بالغه و هم رشیده و هم حرّه باشد - و اگر باکره از خود استقلالی نداشته باشد باید ثیبه هم باشد - خلاصه: رفع عجز از بعضی جهات مجوّز اطلاق مالکیت و قدرت نمی شود.

نسبت دادن تمکن و قدرت بر انجام کاری که چند مقدمه دارد و تنها بعضی از آن مقدمات فراهم است عرفی نیست.


1- (1) جامع الأحادیث 189/25، باب 50 از ابواب التزویج، ج 6؛ وسائل الشیعه 270/20، باب 3 از ابواب عقد النکاح و اولیاء العقد، ح 7.
2- (2) جامع الأحادیث 186/25، باب 49 از ابواب التزویج، ح 1؛ وسائل الشیعه 269/20 باب 3 از ابواب عقد النکاح و اولیاء العقد، ح 4.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه