نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 11 صفحه 237

صفحه 237

1381/2/8 یکشنبه درس شمارۀ (426) کتاب النکاح/سال چهارم

اشاره

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

خلاصۀ درس این جلسه:

در این جلسه بررسی روایات دال بر استقلال باکره را پیگیری می کنیم ابتدا روایت دیگری که بر استقلال باکره دلالت می کند را ذکر و در آن مناقشه می کنیم سپس هفت روایت دال بر عدم استقلال ولی را نقل می کنیم و با بررسی سند و دلالت آنها، تنها صحیحۀ منصور بن حازم را از نظر سند و دلالت تمام می دانیم.

***

ادامۀ بررسی روایات دال بر استقلال باکره

اشاره

در جلسات گذشته 19 روایت برای استقلال باکرۀ رشیده نقل کردیم که به آنها استدلال شده و یا ممکن است استدلال شود، سپس سند و دلالت 14 عدد از آنها را بررسی کرده و در تمامی آنها سنداً یا دلالهً خدشه کردیم. اکنون روایت دیگری را که ممکن است برای استقلال باکره به آن تمسک شود و ما پیشتر آن را نقل نکرده بودیم بررسی می کنیم:

متن روایت: محمد بن الحسن الطوسی باسناده عن محمد بن علی بن محبوب عن احمد بن الحسن عن عمرو بن سعید عن مصدّق بن صدقه بن عمار الساباطی قال: سألت أبا الحسن علیه السلام عن امرأه تکون فی اهل بیت فتکره ان یعلم بها اهل بیتها أ یحلّ لها ان توکل رجلاً یریدان یتزوّجها، تقول له: قد وکلتک فاشهد علی تزویجی؟ قال: لا قلت له: جعلت فداک و ان کانت ایّماً؟ قال: و ان کانت ایّماً قلت فان وکلت غیره بتزویجها فیزوّجها منه؟ قال: نعم.(1)

در سند عده ای از فطحیون ثقات قرار دارند و روایت موثقه است.

راوی سؤال می کند که زنی می خواهد با شخصی ازدواج کند و نمی خواهد خانواده اش خبردار شوند آیا می تواند مردی را وکیل کند که خود را متولی طرفین


1- (1) الوسائل ابواب عقد النکاح و اولیاء العقد، باب 10، ح 4.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه