نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 180

صفحه 180

به حد بلوغ رسیده باشد اما صغیره یا مجنونه که محل اصلی بحث ماست اصلاً صلاحیت و زمینۀ آن را ندارند و استیمار از آنها بی معنا است، و ظاهر روایت، آن است که در همان زمان از دختر استجازه می شود، نه این که صبر می کنیم تا دختر بالغ شود، بعد از او اجازه بگیریم.

ثانیاً: بر فرض اینکه شامل مورد کلام ما هم شود، لکن می توان به همان جوابی که از روایات دستۀ اول دادیم، در اینجا نیز پاسخ داد که: عرفاً تزویج وصی مانند تزویج وکیل جزء تزویج اب (تسبیباً) محسوب می شود پس خود آن ادله ای که پدر را از روایات استیمار از باکره استثناء کرده برای تصحیح عقد وصی کافی است.

علاوه بر این که تعلیل در روایت محمد بن مسلم (1)«لا بأس به من اجل ان اباه قد اذن له و هو حی» اقتضا می کند افعالی که توسط وکیل یا وصی انجام می گیرد در حکم فعل خود پدر تسبیباً محسوب می شود یعنی این روایت بالظهور یا بالحکومه دلالت می کند که افعال تسبیبی که توسط وصی یا وکیل انجام می گیرد در حکم فعل خود پدر است.

د - چکیده بحث و نتیجه گیری

اشاره

ادله ای که برای عدم صحت تزویج صغار توسط وصی به آنها تمسک شده است همه مخدوش می باشد. از آن طرف ادله ای هم که برای صحت تزویج او ذکر شده همه مورد مناقشه است البته عموم تعلیل در روایت محمد بن مسلم برای استدلال تمام است بنابراین، حق عبارت از این است که تزویج صغار توسط وصی صحیح است ولی باید موصی (با اطلاق یا تصریح) خصوص نکاح صغار را در وصیت قید کرده باشد تا عقدش نافذ باشد چون حتی اگر ما روایاتی که در تفسیر «اَلَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَهُ النِّکاحِ» وارد و وصی را به طور مطلق از جملۀ آنها شمرده است را مورد خدشه


1- (1) - وسائل ابواب الوصایا، باب 92، ح 1.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه