نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 226

صفحه 226

فتوی داده اند: «عن علی علیه السلام انّه قال: لا ینکح احدکم ابنته حتی یستأمرها فی نفسها فهی اعلم بنفسها فان سکتت او بکت او ضحکت فقد اذنت و ان ابت لم یزوّجها»(1)

این روایت علاوه بر اینکه ضعیف السند است از نظر دلالت هم قابل استناد نیست و مخالف روایات دیگر هم هست که در آنها فقط سکوت ذکر شده و ضحک یا بکاء ذکر نشده است. البته ضحک را عدّه ای به عنوان امارۀ رضا ذکر کرده اند و شاید به اولویت خواسته اند تمسک کنند ولی همانطور که مرحوم سبزواری صاحب کفایه و صاحب حدائق گفته اند ضحک کافی نیست چون خنده گاهی جنبۀ استهزا و پوزخند دارد و گریه هم موجب ظن نوعی اطمینانی نمی شود چرا که شاید از باب گریه شوق باشد یا از این باب باشد که چون ازدواج را تثبیت شده می داند روی حساب اینکه سرنوشت او رقم خورده و باید یک عمری با شوهر زندگی کند به گریه افتاده است.

یک نکته ظریفی در روایات ما هست که در روایات منقول از طرق اهل سنّت بعضاً وجود ندارد. در روایات ما سکوت به منزلۀ اذن تلقی شده اما در بعضی از تعابیر آنها سکوت به منزلۀ رضا دانسته شده است. فرق این دو تعبیر این است که اگر سکوت به منزله رضا باشد حکم واقعی استفاده می شود. یعنی همانطور که رضا در واقع کافی است - یا با قید استکشاف یا بدون قید استکشاف - سکوت هم جانشین آن است، نظیر اینکه کسی به دیگری وکالت داده باشد و بعد او را بدون اطلاعش عزل کرده باشد. در این حالت اگر وکیل عقدی کرده باشد به منزلۀ رضایت خود موکّل است هر چند موکّل راضی نیست ولی در واقع کفایت از رضای او می کند. در روایات ما به جای رضا، اذن تعبیر شده و اذن شرط واقعی نیست بلکه امارۀ بر شرط (رضایت) است و لذا همیشه حجیت ندارد چه بسا از روی اجبار اذن داده باشد و این اذن فایده ای ندارد. لذا وقتی سکوت را به منزلۀ اذن قرار داده اند معنایش این می شود که هر جا اذن حجّت است سکوت هم همان حکم را دارد.

روایت چهارم: صحیحۀ حلبی:

«سئل عن رجلٍ یرید ان یزوّج اخته قال: یؤامرها فان


1- (1) - جامع الاحادیث 189/25 باب 50 از ابواب التزویج حدیث 4
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه