نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 24

صفحه 24

اطلاق مقامی است].

لذا در مسئله جاری نیز باید حکم به لزوم کنیم همانطور که شهرت قریب به اتفاق در مورد صبیّه و شهرت بعد از محقق حلّی در مورد صبیّ بر لزوم عقد است.

ب) روایت یزید کناسی

عدّه ای از علما این روایت را دلیل بر تفصیل بین دختر و پسر در مسئله ما نحن فیه یعنی خیار بعد البلوغ دانسته اند و گفته اند این روایت خیار را از دختر نفی می کند و برای پسر اثبات می کند چون تعبیر روایت این است که «انّ الغلام اذا زوّجه ابوه و لم یدرک کان له الخیار اذا ادرک». و این را مقابل حکم جاریه قرار داده است. اما اشکال واضحی به این مطلب وارد است و آن اینکه تفصیل روایت مربوط به اصل خیار نیست آن طوری که این آقایان فهمیده اند بلکه مربوط به حدّ بلوغ دختر و پسر است چون صدر روایت، خیار را برای دختر اثبات کرده است ولی زمان آن را نه سالگی دختر قرار داده است. در ادامۀ روایت راوی می پرسد: آیا پسر هم مثل دختر است؟ حضرت در پاسخ می فرماید: خیار زمانی برای پسر ثابت می شود که محتلم شود یا به پانزده سالگی برسد یا انبات شَعر شود. پس این روایت در مورد اصل خیار، تفصیلی بین دختر و پسر نداده و اشکالی از این حیث متوجّه روایت نیست.

اشکال دیگری که به این روایت وارد شده اشکال سندی است. آقای خویی ابتدا وجهی برای توثیق یزید کناسی ذکر می کنند و بعد آن را ردّ می کنند. ایشان می فرماید: نجاشی یزید أبو خالد القماط الکوفی را توثیق کرده اما در فهرست شیخ و رجال شیخ هیچ اسمی از این شخص برده نشده و در عوض، یزید کناسی مطرح شده است و کناسه هم از محلّات کوفه بوده است، لذا انسان اگر این دو مطلب را کنار هم بگذارد مطمئن می شود که این دو شخص یک نفرند و بنابراین، وثاقت یزید کناسی به شهادت نجاشی اثبات می شود. اما اشکالی که باعث می شود از این مطلب رفع ید کنیم آن است که برقی که اقدم از اینهاست هر دو عنوان را جزء اصحاب ائمه علیهم السلام ذکر کرده و حکم به اتحاد نکرده است. لذا این قرینه می شود بر تعدّد و در نتیجه، وثاقت یزید کناسی ثابت نمی شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه