نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 255

صفحه 255

ولایت بازداریم و فرمایش آقای خویی در مورد عدم پای بندی کفّار به جواز تزویج صغیر و قائل نبودن آنان به ولایت مخدوش بوده و لااقلّ این دلیل برای نفی ولایت کافر، اخصّ از مدّعاست، و همان طور که عرض کردیم، عمده دلیل بر نفی ولایت کافر بر مسلمان با توجه به اینکه این مسئله از اصول مسائل و محلّ ابتلاء بوده و از همان ابتدا شیعه و سنی آن را مطرح کرده اند، اجماع و اتفاق بین مسلمین می باشد.

ب) بررسی مسئله ولایت کافر بر کافر:

1) اشاره ای به گذشته و بیان وجه کلام قائلین به نفی ولایت:

در جلسه قبل عرض کردیم که ظاهر اطلاق کلام محقق در شرایع و علاّمه در نهایه الاحکام و ارشاد که فتوی به نفی ولایت کافر داده و تصریح به اسلام یا کفر مولّی علیه نکرده اند، این است که آنان قائل به ولایت کافر بر کافر نیستند.

در وجه کلام آنها نیز عرض کردیم که ممکن است آنان از عبارت مرحوم صدوق در فقیه که فرموده: «الکفّار بمنزله الموتی»(1) استفاده کرده و قائل شده اند که فرقی بین اسلام و کفر مولّی علیه نیست و ولایت کافر را مطلقاً منکر شده اند.

2) نقد استاد مدّ ظلّه:

ما استفاده از این تنزیل را برای استدلال بر نفی ولایت کافر بر کافر کافی ندانسته و عرض کردیم:

اوّلاً: این عبارت از کلام صدوق بوده و روایت نیست تا بتوان برای استدلال از آن استفاده نمود.

ثانیاً: مراد از تنزیل کافر به موتی این نیست که آنان در همه امور به منزلۀ موتی بوده و حتی مثلاً مالک نیز نمی توانند باشند، بلکه صرفاً مربوط به حکمی است که به دنبال عبارت آمده است: لا یحجبون و لا یرثون که حاجب نمی شوند و إرث هم نمی برند. و گفتیم شاید منظور علاّمه نیز که ولایت کافر را منکر شده، در خصوص


1- (1) - فقیه، ج 4، ص 247، باب میراث اهل الملل، ردیف 5719.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه