نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 265

صفحه 265

خودش درآورد در جایی که اگر به مشابه خودش تزویج می کرد زن قبول می کرد چرا این تزویج صحیح نباشد؟ جمود بر لفظ نباید کرد، گاهی لفظ مضیّق است ولی مراد متکلم معلوم است که اعم است مثل اینکه می گوید: برو از بازار گوشت بخر، اینجا معلوم است که بازار خصوصیتی ندارد و الغاء خصوصیت می شود و گاهی مطلب به عکس است لفظ قیدی ندارد اما مراد معلوم است که مضیّق است در هر دو جا معیار مراد متکلم است.

در ما نحن فیه نمی توان گفت: تزویج به مشابه وکیل در خصوصیات درست است امّا به خود وکیل درست نیست. پس انصراف ذهن به غیر وکیل یک انصراف بدوی است مثل اینکه می گوید: پولی به زید بدهید. ذهن منصرف به پولی که در جیب اوست می شود لکن این انصراف بدوی و از باب خطور ذهنی و ظهور تصوری است نه از باب ظهور تصدیقی و مراد استعمالی.

پس فرقی بین تزویج به خودش و غیر خودش نیست و انصراف به غیر وکیل بدوی است اما اینکه دختر تصریح نمی کند که اگر خواستی به خودت تزویج کن یا مثلاً لفظ عام نمی آورد ممکن است خجالت می کشد یا آنکه اصلاً نمی داند که وکیل اصلاً قصد ازدواج دارد یا نه، ازاین رو پیشنهاد تزویج به خودش را نمی کند وگرنه فرقی در نظر او بین وکیل و غیر او نیست مگر قراینی بر عدم ارادۀ تزویج با وکیل در بین باشد که در این صورت تزویج به خودش نمی تواند بکند.

خلاصه اینکه، اگر اطلاق یا عموم شامل خود وکیل شود و جلو انصراف گرفته شود تزویج به خود وکیل جایز است. روایات دیگری هم هست که گوید: تُوکّل من شئت یا من شاءت و بر حسب روایات و طبق قواعد عامه اشکالی نیست.

منتهی روایتی در بین هست که به آن استدلال شده بر اینکه نه تنها تزویج به وکیل در فرض اطلاق و عموم را بلکه در فرض تصریح را منع می کند. توضیح اینکه مسئله چند صورت دارد. گاهی ظهور اطلاقی دارد، گاهی ظهور به نحو عموم است و گاهی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه