نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 12 صفحه 48

صفحه 48

اینجا بحث عبارت از این است که اگر پدر یا جدّ برای مجنون عقدی را جاری کردند و مطابق مصلحتش هم بود آیا می تواند بعد الافاقه عقد را فسخ کند؟

ادلۀ عدم خیار:

الف: اجماع

ادّعای اجماع در مسئله شده و اینکه مجنون هم مانند صغیر خیار فسخ ندارد، ولی ما به تصریح بر لزوم عقد در کلمات قدماء برخورد نکردیم. در کلمات قدماء اصل ثبوت ولایت مطرح شده است اما لزوم عقد مطرح نشده است. لکن می توان گفت: از سکوت در اینگونه موارد لزوم استفاده می شود.

توضیح آن که: در مورد عقدی مانند عقد نکاح که متعارفاً خیار فسخی در آن نیست، چنانچه بگویند این عقد صحیح است و متعرض ثبوت خیار فسخ نشوند از آن استظهار می شود که خیار فسخ در آن نیست. به بیان دیگر: در چنین عقودی ثبوت خیار نیاز به بیان دارد و اگر بیان نشد از سکوت عرفاً لزوم عقد استفاده می گردد و چون قدماء از اصحاب، ولایت داشتن پدر و جد را در عقد بر مجنون ثابت می دانند، و عقد آنها را صحیح می دانند و هیچ کدام متعرض خیاری بودن عقد نشده اند، از اینجا استفاده می شود که عقد را لازم هم دانسته اند، بنابراین ادعای اجماع اصحاب بر نفی خیار، ادّعای گزافی نیست هر چند قبل از شرایع، ما به فقیهی برخورد نکردیم که تصریح کرده باشد به این که مجنون خیار ندارد.

ب) قاعدۀ لزوم

بیان فوق را در مورد روایات و ادلۀ مثبته ولایت پدر و جد نیز می توان مطرح ساخت یعنی روایاتی که برای پدر و جد ولایت بر نکاح را اثبات می کند با توجه به

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه