نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 17 صفحه 202

صفحه 202

پس قبل از انقضاء عده، اینها زوجه او هستند از این رو نکاح خامسه و أخت الزوجه قبل از انقضاء عده جایز نیست این یک احتمال است که در غایه المراد شهید اول آمده است و روی این مبنا فرمایش محقق تمام است، لکن صاحب جواهر، کلام محقق را طبق نقل معنا نمی کند.

اما بنا بر کشف که صاحب جواهر طبق کشف مسئله را تمام کرده است حکم مسئله چیست؟

اشاره

مسئله چند فرض دارد؛ یک فرض این است که مرد می داند که این زن یا این زن ها در ایام عده مسلمان نمی شوند مثلاً امام معصوم علیه السلام به او چنین گفته است یا از راه علوم غریبه اعتقاد پیدا کرد [چه این اعتقاد مطابق واقع باشد و چه جهل مرکب باشد] که این زن یا این زن ها در ایام عده مسلمان نمی شوند. در این صورت بنا بر کشف مرد باید عقد خود با این زن یا این زنان را منفسخ بداند، زیرا فرض نقل نیست که بعد از تمام شدن عده، ازدواج منفسخ شود، بنابراین بخواهد خامسه یا اخت الزوجه را بگیرد مانعی ندارد، چون این زنان زوجه او نیستند و از همان وقتی که مرد

مسلمان شد مثل شرط متأخر عقد این زنان حقیقهً منفسخ شده است، به نحو کشف حقیقی نه به نحو کشف حکمی که ما بنا بگذاریم که اینها زوجه او نباشند. پس بنا بر کشف حقیقی زوجیت از حین اسلام مرد حقیقهً منفسخ شده است. فرض دیگر این است که مرد یقین به بقاء کفر این زن یا زنان ندارد. بلکه شک دارد و با استصحاب بقاء کفر این زن یا این زنان تا حین انقضاء عدّه [بنا بر جریان استصحاب در امور استقبالی] بقاء کفر زنان را احراز می کند و حکم به بطلان زوجیت زنان می کند.

بنابراین علی القاعده باید بتواند رجاءً با خامسه یا اخت الزوجه ازدواج کند. چون انفساخ در مقام به نحو باین است نه به نحو رجعی. پس اگر این زن یا این زنان به کفر باقی ماندند کشف می شود که نکاح آن زنان منفسخ و این ازدواج جدید صحیح است.

فرمایش صاحب جواهر در مقام

لکن صاحب جواهر در مقام فرموده است: بنا بر کشف نمی تواند با خامسه یا اخت الزوجه ازدواج کند و با استصحاب بقاء کفر زن الی حین انقضاء العدّه نمی توان حکم به جواز نکاح خامسه یا اخت الزوجه کرد. توضیح استدلال ایشان این است که اگر ما بگوییم قبل از انقضاء عدّه، زوجیت با این زنان زائل شده است و بعد که آن زنان یا برخی از آنان مسلمان شدند عقد عود می کند و مرد می تواند بدون عقد جدید آن زن یا زنان را به همسری انتخاب کند، در این صورت مرد می تواند خامسه یا اخت الزوجه را بگیرد چون فعلاً زوجیتی وجود ندارد. و در این صورت می تواند استصحاب بقاء کفر زنان را بکند همان طور که اگر انقضاء عده شده بود و شک می کرد که آیا در حال عده زنان یا برخی از آنان اسلام آورده اند یا نه؟ با استصحاب بقاء کفر، حکم به انفساخ زوجیت آنها می کرد و می توانست با خامسه یا اخت الزوجه ازدواج کند، لکن ایشان می فرماید: ما این مبنا را قائل نیستیم و می گوییم همین الآن اینها زوجه او هستند و اگر زن در ایام عدّه مسلمان شود عود زوجیت

نیست، بلکه اصلاً زوجیت زائل نشده است و اسلام کشف می کند که در ایام عده نیز زوجه است و در مقام، این شخص نمی داند که این چهار زن، زوجه او هستند یا نه؟ و چون شاید واقعاً زن او باشند چون احتمال اسلام آنها هست نمی تواند با خامسه یا اخت الزوجه ازدواج کند و مقام مانند این است که مرد شک کند که آیا زن یکی از محرمات نسبیه اوست یا نه؟ این شخص نمی تواند با این زن ازدواج کند چون اصل عملی که ثابت کند این زن مادر او نیست وجود ندارد و از طرف دیگر استصحاب عدم زوجیت اقتضاء می کند که این عقد که جاری کرده است باطل باشد. پس باید احراز کند که این زن از عناوین محرمه نیست تا بتواند با او ازدواج کند. در مقام هم این شخص نمی داند که واقعاً این شخص زن اوست یا نه؟ پس نمی تواند با خامسه یا اخت الزوجه ازدواج کند. این فرمایش صاحب جواهر است.

مناقشه در کلام صاحب جواهر قدس سرّه

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه