نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 17 صفحه 240

صفحه 240

بحث دیگری که در جلسه گذشته به اختصار گذشت و در جواهر هم به آن اشاره کرده است این است که مرحوم محقق در شرایع در مسئله اینکه زن ها و شوهر همه مرده اند می فرماید: «الوجه استعمال القرعه(1)»، ولی در جایی که فقط شوهر مرده است و زن ها باید عده نگه دارند(2) قرعه را مطرح نمی کند. اینجا این سؤال پیش می آید که وقتی القرعه لکل أمر مشکل و در آن مسئله، زن هایی که اسمشان از قرعه خارج نشده محقق فرموده ارث نمی برند و به وارثشان چیزی داده نمی شود. چرا در اینجا نسبت به مسئله عدّه حکم به احتیاط کرده و در مسئله ارث حکم به قرعه کرده است، وجه این تفکیک چیست؟

در جواهر به وجه تفکیک اشاره کرده و در ذهن من هم آمد و نمی دانستم که در جواهر هم هست و آن اینکه مقتضای ادله این است که القرعه لکل أمر مشکل لا لکل أمر مشتبه، جایی که به جز قرعه راه حلی وجود ندارد شارع و عقلا قرعه را جعل می کنند، ولی جایی که مثلاً امکان احتیاط یا تخییر باشد و در اجرای اصول دیگر غیر از قرعه محظوری نباشد در آن موارد جا برای جریان قرعه نیست. در مسئله ای که همه زن ها مرده اند موضوع برای عده نگه داشتن وجود ندارد. آنجا فقط مسئله ارث مطرح است و گفته اند که مشکل با قرعه حل می شود. حالا این مطلب درست است یا نه بحث دیگری است، اما در مقام غیر از ارث مسئله عده هم مطرح است چون زن ها زنده اند. در اینجا چه مانعی دارد که فقط برای ارث قرعه بزنند چون مشکل در ناحیه ارث است اما در مورد عده نیازی به قرعه نیست، بلکه احتیاط باید بکنند چون امکان احتیاط هست. یا آنکه برای اینکه ببینیم کدام یک همسر متوفی هستند قرعه بزنیم تا نسبت به بعضی از آثار مثل ارث مسئله روشن شود نه اینکه قرعه برای همه آثار زده شود. به هر حال چه قرعه برای خصوص ارث زده شود یا


1- (1) - جواهر الکلام 84/30.
2- (2) - جواهر الکلام 86/30.

برای تعیین زوجه زده شود خصوص برخی از آثار مثل ارث مد نظر است نه اینکه برای جمیع آثار قرعه زده شود. به هر حال چه قرعه برای خصوص ارث زده شود یا برای تعیین زوجه زده شود خصوص برخی از آثار مثل ارث مدّ نظر است نه اینکه برای جمیع آثار قرعه زده شود. خلاصه صاحب شرایع و صاحب جواهر هم که به این مطلب تمایل پیدا کرده که به قرعه حکم بینه و أماره بار نمی شود بلکه در موارد مشکل به قرعه رجوع می شود و در مواردی که مشکل نیست طبق احتیاط عمل کند.

مبدأ عدّه انفساخ

مطلب دیگری که در جواهر(1) آمده و دیروز ناقص ماند این است که اگر زن مدخوله بود أبعد أجلین از عده انفساخ و طلاق و عده وفات را نگه دارد مقدار عده انفساخ همان عده طلاق است. در مورد اینکه از چه وقت عده طلاق یا انفساخ را شروع کند در تذکره فرموده: اگر اسلام هر دو مقترن بود از وقت اسلام هر دو محاسبه می شود اما اگر اسلام آنها متقارن نیست از وقت اسلام کسی که اسلام او متقدم است باید عده نگه دارد. چون زن موظف است وقتی که مرد مسلمان شد و زن هنوز مسلمان نشده از زمان اسلام مرد عده نگه دارد.

محقق کرکی به او اعتراض کرده و فرموده: از وقت اسلام نباید عده نگه دارد چون انفساخ حالت مُراعی دارد تا بعداً ببینند اگر همین زن را اختیار کرد انفساخ صورت نگرفته است، پس عده او در این فرض عده صوری است و از وقت وفات از تزلزل خارج می شود پس مبدأ عدّه طلاق نیز از هنگام وفات شروع می شود. پس أبعد الاجلین از عده انفساخ و عده طلاق معیار است و مبدأ عده انفساخ هم هنگام وفات است.

صاحب جواهر می فرماید: اگر این زن زوجه او باشد عده انفساخ ندارد و تنها عده وفات دارد ولی اگر عده داشته باشد و فرض این است که در مقام ثبوت بعضی


1- (1) - جواهر الکلام 87/30-86.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه