نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 18 صفحه 139

صفحه 139

کلام مجلسی اول در روضه و اشکال آن

مجلسی اول در روضه المتقین عبارت «تلد من الزنا» را به معنای تولد خود زن از زنا گرفته است، در حالی که اگر این معنا بود، باید «تولد من الزنا» و یا «ولدت من الزنا» می گفت، علاوه بر اینکه، اینکه در ذیل روایت می فرماید «اذا کان قد رای منها توبه او معروفا» شاهد بر این است که خودش زناکار و گناهکار بوده است. همان طور که از عبارت «و لها الصداق بما استحل من فرجها» که در هر سه روایت آمده است، معلوم می شود که موضوع سؤال، زن مدخوله بوده است.

کلام کاشف اللثام در مقصود از «و ان شاء ترکها»

ایشان می گوید: دو احتمال در آن وجود دارد: یکی اینکه یعنی زن را رها کند و به اطلاعی که پیدا کرده است، ترتیب اثری ندهد، و این معنا با «أن یمسکها» که در روایت حلبی آمده است، یکی می شود. و دوم اینکه یعنی می تواند که با تفریق و یا فسخ، از او جدا بشود، و مقصود از جدا شدن در این معنا، جامع بین طلاق یا فسخ نیست، بلکه خصوص فسخ مراد است، چرا که، احتمال ممنوعیت طلاق دادن چنین زنی اصلا مطرح نبوده است، تا اینکه برای دفع آن چنین عبارتی آورده بشود.

بیان صاحب جواهر در مراد از «و ان شاء ترکها»

اشاره

صاحب جواهر می گوید که مقصود همان ترک او به معنای «أن یمسکها» است که


1- (1) - وسائل الشیعه، باب 6، از ابواب عیوب و تدلیس، حدیث 1.

در روایت حلبی آمده است، یعنی او را نگه بدارد و ترتیب اثری به علم خود ندهد، و برای این معنا یک تأیید و یک شاهد بیان می کند؛ به عنوان تأیید می گوید: همان طور که «ان یمسکها» در روایت حلبی در مقابل «فشاء ان یأخذ صداقها من ولیها» بود، «و ان شاء ترکها» هم که در مقابل «ان شاء زوجها أخذ الصداق ممن زوجها» در روایت عبد الرحمن بن ابی عبد الله است، به همان معنای «ان یمسکها» خواهد بود. و به عنوان استشهاد و استدلال می گوید: از آنجا که در روایت عبد الرحمن دو بار «ان شاء» دارد پس لا بد باید اینها در مقابل هم باشند نه به معنای یک گونه اقدام، و وقتی که مقصود از «ان شاء» اولی، مسئله جدا شدن و فسخ است، پس مراد از «ان شاء ترکها» باید معنای مقابل آن یعنی امساک و نگه داشتن زن باشد. بعد می گوید که:

حتی اگر مسئله مقابله هم نبود، مقصود از صدر روایت بازهم همان فسخ بود، چرا که اگر بگوییم که صدر روایت به این معناست که زن را نگه دارد و در عین حال مهریه را از ولی زن بگیرد، این جمع بین عوض و معوض می شود، چرا که وقتی که زن را نگه داشته و راضی به زندگی با اوست و از او بهره مند می شود، دیگر جهتی ندارد که خسارتی از غارّ طلب نماید، پس نفس همین که دستور به گرفتن مهر از ولی زن به خاطر تدلیس داده است، قرینه است بر اینکه مراد از صدر روایت فسخ کردن است.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه