نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 18 صفحه 164

صفحه 164

2- (2) - مرحوم حاج شیخ عباس نوشته است که صاحب جواهر تا به کشف اللثام مراجعه نمی کرد حتی یک سطر نمی نوشت و این مطلب کاملاً محسوس است که ایشان خیلی تحت تأثیر کشف اللثام است.

را این طور جواب می دهند که؛

اولاً: از نظر صغروی عرفاً به نکاح اطلاق سوْم نمی شود و تعبیری که وارد شده که «انه مستام یأخذ بأغلی الثمن» جنبه استعاری دارد و نمی توانیم احکام حقیقت را بر آن بار کنیم.

ثانیاً: از نظر کبروی دلیل بر حرمت مداخله در سوْم مؤمن نداریم و مشهور در آن مسئله قائل به کراهت هستند.

در جواب به دلیل سوم یعنی روایت وجوب اجابت خاطب و حرمت ردّ او نیز می گویند این روایت دلیل بر وجوب موافقت با خاطب به طور کلی نبود، بلکه در موارد خاصی که ردّ کردن باعث تباه شدن جوانی زن بشود اجابت واجب است. به علاوه اگر در فرضی که اجابت به تأخیر می افتد، قائل به تحریم شویم در فرضی که تقارن عرفی بین دو خطبه هست که در حقیقت دو نفر زن را خطبه کرده اند، در اینجا همان طور که قبلاً گذشت شخص در انتخاب مخیّر است. اما خلف وعده در جای خودش ثابت شده که حرمت اخلاقی دارد نه حرمت شرعی، یک وقت شخص اصلاً نظر موافق ندارد و وعده می دهد، در این حالت از باب دروغ و فریب حرام است و ادله حرمت کذب شامل آن می شود. اما کسی که وعده می دهد و بعد پشیمان می شود در اینجا خلف وعده، حرمت شرعی ندارد که فسق آور باشد، بنابراین اگر دو نفر با فاصله کم خطبه کردند و شخص به اولی جواب مثبت داد و بعد دومی را انتخاب کرد، اشکالی به جز خلف وعده در کار نیست که آن هم حرام نیست.

5 - بررسی دلیل چهارم توسط استاد مد ظله:

گفتیم در کفایه و ریاض، فرض ایذاء مؤمن و اثاره بغضاء را به عنوان استثناء از عدم حرمت مطرح کرده اند. صاحب مدارک که شاید ادله دیگر را ناتمام می دانسته به این مطلب به عنوان دلیل عام استناد کرده نه به عنوان استثناء و همچنین بعضی بزرگان دیگر مثل صاحب نهایه المرام که اظهار تمایل کرده و فرموده: «یمکن ان یقال» که در اینجا اثاره فتنه و ایذاء است و همین مطلب در جامع المقاصد نیز هست و

کاشف اللثام هم به آن بی میل نیست.

به نظر ما اثاره فتنه و بغضاء جنبه استثنایی دارد و نمی تواند به عنوان دلیل عام مطرح شود. این طور نیست که خطبه دوم همواره باعث تیرگی روابط اشخاص بشود و اصلاً بحث بر سر عناوین ثانویه نیست که گاهی موجب حرمت می شوند، عناوین ثانویه گاهی به عکس موجب وجوب خِطبه دوم هم می شوند، مثل زمانی که ازدواج خاطب اول مفاسدی در پی داشته باشد، لذا این استدلال تمام نیست.

اما ایذاء می توان گفت جنبه استثنایی ندارد و خطبه دوم عادتاً مستلزم ایذاء است، لذا باید دید در برابر این استدلال چه جوابی می توان داد. یک نکته ای که البته کلیت ندارد و فقط در بعض موارد جریان دارد این است که خاطب دوم برود با خاطب اول صحبت کند و بعضی نتایج منفی خطبه او را متذکر شود و به این ترتیب، او را در تصمیم خود متزلزل کند. واضح است که در این فرض هیچ ایذایی هم پیش نمی آید.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه