نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 18 صفحه 44

صفحه 44

اشاره

و اما روایاتی را که می گوید: زیدیّه از نواصبند آیا همان طور که صاحب جواهر؛ فرموده، بگوییم که به بعضی از مراتب نصب که در آخرت اثر آن ظاهر می شود(1) ، حمل می شوند یا آنکه می توانیم به ظاهر این روایات أخذ کنیم و بگوییم زیدیه از نواصب به معنای خاص هستند. زیرا ما به این دلیل مخالفین را از نواصب نمی دانیم که اعتقاد ندارند که ائمه به ادعاهایی که شیعیان به آنها نسبت می دهند معتقد هستند و می گویند: ائمه ع این عقاید را قبول ندارند و روی این جهت اکثر مخالفین، مبغض ائمه ع نیستند ولی زیدیّه می دانند که ائمه ع این روش زیدیّه را تخطئه می کنند و حتی همه مسلمین دیگر نیز زیدیّه را تخطئه می کنند و اهل جهنم می دانند، قهراً وقتی زیدیّه معتقدند که مورد تخطئه ائمه ع هستند اینها نیز نسبت به ائمه ع بغض دارند و به این اعتبار می توانیم آنها را ناصبی بدانیم. و به ظاهر روایات اخذ کنیم. و اگر این را نپذیرفتیم و تنزّل کردیم مطلب صاحب جواهر را می گوییم که نصب مراتبی دارد، چنانچه از روایات دیگر استفاده می شود. بنابراین می توانیم بگوییم بعضی از مراتب زیدیّه موجب حفظ دم است و بعضی از مراتب آن موجب مهدور الدم بودن است.

نتیجه اینکه تمسک به این روایات برای اثبات نصب همه مخالفین نمی شود کرد و همه آنها قابل جواب است.


1- (1) - همان مصدر سابق.

اطلاقات و مراتب اسلام و ایمان و کفر

از آیات قرآن کریم استفاده می شود که ایمان و کفر مراتب دارد و حتی اسلام هم مراتب و اطلاقات مختلف دارد و ممکن است یک نفر به حسب یک اطلاق مسلمان به حساب آید و به اعتبار دیگر نفی مسلم بودن از او بشود. در باب زکات فطره از حضرت باقر ع مالک جهنی روایتی دارد. خود این شخص مورد توثیق رجالیین نیست ولی اجلاّء خیلی مهم از او أخذ حدیث کرده اند و این برای توثیق و اعتبار او کافی است. در این روایت آمده است: که زکات فطره را به مسلمین بدهید «فان لم تجد مسلماً فأعط مستضعفاً»(1) ، بنابراین مستضعف را از أصناف و فِرَق مسلمین خارج دانسته است. صاحب حدائق مستضعف را از أصناف مسلمین دانسته و می گوید:

مستضعف حدّ وسط بین مؤمن و کافر است.

اما در همین روایت مستضعف را مسلمان قرار نداده است. به نظر می رسد آیه شریفه «اَلْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً» مائده / 3 ظهور دارد در اینکه تا قبل از نزول این آیه گرچه بدون اعتقاد به مسئله ولایت اهل نجات بودید، ولی اسلام دین شما نبوده است. اما بعد از نزول آیه شریفه، اسلام، دین متکامل با ولایت است و به دین همراه با ولایت اسلام اطلاق می شود. از روایات متواتری که راجع به این آیه است استفاده می شود که اشخاصی که امیر المؤمنین ع را به امامت قبول ندارند به حسب اطلاق این آیه مسلمان نیستند ولی در عین حال می گوییم: اسلام هم مراتب دارد. بعضی از مراتب آن برای حفظ دم است(2). [و آن به مجرد شهادتین گفتن است] که آن مرتبه از اطلاق غیر از این


1- (1) -
2- (2) - توضیح بیشتر: آیه شریفه می فرماید: قالَتِ الْأَعْرابُ آمَنّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَ لکِنْ قُولُوا أَسْلَمْنا وَ لَمّا یَدْخُلِ الْإِیمانُ فِی قُلُوبِکُمْ، حجرات / 14. بنابراین به حسب این آیه مجرد شهادتین گفتن برای اطلاق اسلام کافی است اما تا این اظهار عقیده از قلب سرچشمه نگرفته باشد به آن اطلاق ایمان نمی شود.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه