نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 19 صفحه 21

صفحه 21

3 - نقل قضیه به روایتی دیگر:

این روایت به صورت دیگری و با سند دیگری در کتاب الحدود نقل شده است و آن روایت چنین است:

محمد بن أحمد بن یحیی عن علی بن السندی عن محمد بن عمرو بن سعید عن بعض اصحابنا که در ذیل این روایت حضرت می فرماید: هذه التی قال الله عزّ و جلّ: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ باغٍ وَ لا عادٍ» هذه غیر باغیه و لا عادیه الیه فخل سبیلها فقال عمر لو لا علی لهلک عمر(1)

در این نقل حضرت امیر علیه السلام زن را به خاطر مضطر بودن معذور دانسته اند. این نقل در کتب عامه(2) و کتاب الغدیر(3) نیز آمده است. لکن مختصر تفاوتی در متن دارد.

4 - اقوال و احتمالات در معنای روایت:

احتمال اول: مرحوم فیض در وافی می فرماید: هر دو روایت در جای خودش درست است. هم عنوان زوجیت بر این قضیه منطبق است و هم ادله اضطرار مصحح عمل آن زن است. لکن وقتی حضرت می خواهند عمر را قانع کنند به آیه اضطرار استدلال کرده اند ولی به اهل بیت و خواص خودشان فرموده اند که این مورد، تزویج است. تعبیر «تزویج و رب الکعبه» را به عمر نفرموده اند. ایشان گوید:

این قضیه، متعه بوده است و ارکان متعه این است که اولاً مهر داشته باشد و مهر این متعه همان آبی است که زن طلب کرده و ثانیاً مدت داشته باشد و مدتش همان مقداری است که یک مرتبه مباشرت و استمتاع طول می کشد و امکان تحقق پیدا می کند و ثالثاً لفظ دال بر نکاح نیز باشد که این نیز وجود داشته است و رابعاً رضایت طرفین موجود باشد که این شرط نیز بوده پس تمام ارکان اربعه متعه فراهم بوده و اشکالی در تحقق متعه وجود نداشته است.(4)


1- (1) - وسائل الشیعه، باب 18 من ابواب حد الزنا، حدیث 7 نقلا عن التهذیب: 49/1، حدیث 186 و الفقیه 25/4.
2- (2) -
3- (3) الغدیر.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه