نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 20 صفحه 113

صفحه 113

سألت أبا عبد الله علیه السلام عن شروط المتعه... قال:... و ان اراد ان یمسکها فاذا بلغ اجلها فلیجدد اجلا آخرا و یتراضیان علی ما شاءا من الاجر(3).

روشن است که این روایت بنا بر مختار ما در مورد عمر بن حنظله، صحیحه می باشد. البته ظهور این روایت در عدم تجدید عقد در زمان عقد اول می باشد.


1- (1) - جامع الاحادیث، ج 26، ص 48 (باب 1، ح 41).
2- (2) - همان، ص 52 (باب 1، ح 49).
3- (3) - همان، ص 81 (باب 11، ح 4)

4 - روایت مقنع

سئل أبو عبد الله علیه السلام عن المتعه فقال هی کبعض امائک و عدتها خمس و اربعون لیله فاذا جاء الاجل کانت فرقه بغیر طلاق و ان شاء ان یزید فلا بدّ من ان یصدقها شیئاً قل ام کثر(1)

در این روایت دو احتمال وجود دارد، زیرا اگر جمله ان شاء ان یزید... را مربوط به فاذا جاء الاجل بدانیم قهراً معنای روایت این می شود که بعد از تمامی اجل عقد اول، اگر خواست مدت را زیاد کند باید مهر را هم زیاد نماید، ولی اگر این جمله را مربوط به اصل مطلب قرار دادیم، دیگر معلوم نیست که حضرت در مقام بیان این باشند که آیا در زمان عقد اول تجدید عقد صحیح است یا نه تا مربوط به بحث ما گردد. پس روایت از این لحاظ مجمل می گردد و نمی توان به آن استدلال نمود.

از لحاظ سندی هم، همین روایت که به طور مرسل در مقنع ذکر شده است ظاهراً به طور مسند در فقیه و کتاب حسین بن سعید نیز نقل شده که روایت موسی بن بکر عن زراره است قال سمعت أبا جعفر علیه السلام یقول:... فاذا جاء الاجل کانت فرقه بغیر طلاق فان شاء ان یزید فلا بدّ من ان یصدقها شیئاً قلّ ام کثر(2)

5 - روایت احول

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه