نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 20 صفحه 225

صفحه 225

دلالت ندارد.

روایت چهارم: اسحاق بن عمار

عن جعفر عن أبیه علیه السلام ان علیا علیه السلام کان یقول: اذا تزوج الرجل امرأه فوقع علیها مره ثم أعرض عنها فلیس لها الخیار لتصبر فقد ابتلیت و لیس لامهات الاولاد و لا الاماء ما لم یمسها من الدهر الا مره واحده خیار(1)

به این روایت تمسک شده که وقاع قبل از عنن اسقاط خیار می کند.

لکن در برخی کتب دیده ام - هر چند در خاطرم نیست که در کدام کتاب دیده ام - که در این روایت اعراض آمده است و مراد به آن عنن نیست بلکه مراد این است که اختیاراً از او اعراض کرده است، مثلاً شاید مرد از زن خوشش نمی آید از این رو به او اعتنا نمی کند، بنابراین معلوم نیست که مراد این باشد که مرد عجز کلی دارد و نمی تواند اصلاً مباشرت کند، به علاوه اینکه اگر مراد عنن باشد در این روایت سخن از اعراض از این زن است با آنکه بحث در این است که عنن کلی موجب اسقاط خیار است یا نه؟ اما تعبیر ابتلاء [ابتلیت] این یک بلائی است برای زن که مرد به او توجه نکند که این خود امر نادری است. پس روایت متعرض فرض نادر شده است. و این اشکالی ندارد، بله اگر حمل مطلق بر فرد نادر بود محظور داشت. بنابراین روایت از ابتلاء مرد که عنن باشد سخن نگفته بلکه از اعراض مرد و ابتلاء زن سخن گفته است.

روایت پنجم: روایت سکونی

که به نظر ما موثقه است. السکونی عن أبی عبد الله علیه السلام قال: قال امیر المؤمنین علیه السلام: من أتی امرأته مره واحده ثم أخذ عنها [مرد از مباشرت این زن بسته شده] فلا خیار لها(2)

این روایت نیز ناظر به عجز و عنن نسبت به این زن است و نمی توان از آن عجز کلی - که مورد بحث است - را استفاده کرد، به علاوه دخول که مسقط خیار است در این روایت آمده است. و این روایت نمی تواند مخصص روایتی که دخول در آن


1- (1) - مصدر بالا، ح 8.
2- (2) - مصدر بالا، ح 4.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه