نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 21 صفحه 12

صفحه 12

و اما در دو روایت دیگر هم به نظر می رسد همین اشکال هست؛ چرا که در صدر روایت عبد الرحمن چنین است که: قال سألتُ ابا عبد الله علیه السلام عن رجل تزویج امرأه فعلم بعد ما تزوجها أنها کانت قد زنت؟ قال: ان شاء زوجها اخذ الصداق ممن زوجها.(2) و در صدر روایت رفاعه چنین است که: قال: سألت ابا عبد الله علیه السلام عن المحدود و المحدوده، هل تردّ من النکاح؟ قال لا، الحدیث.(3)

پس در این دو روایت هم چون سؤال از عیب سابق است و حضرت در مقام ردّ حصول حق خیار فسخ با غیر از این عیوب است، اطلاق داشتن در عقد اثباتی قضیه مشکل است. این مثل این است که در جواب از سؤالی که پرسیده است که:

آیا از غیر مجتهد می شود تقلید کرد؟ بگویید که: از مجتهد باید تقلید کنی و از غیر مجتهد صحیح نیست. آیا از این می توان استفاده کرد که در مجتهد شرایط دیگری شرط نیست؟!

جواب های داده شده از روایات مطلقه


1- (1) - وسائل الشیعه 209:21، کتاب النکاح، ابواب العیوب و التدلیس، الباب 1، الحدیث 6.
2- (2) - وسائل الشیعه 219:21، کتاب النکاح، ابواب العیوب و التدلیس، الباب 6، الحدیث 4.
3- (3) - وسائل الشیعه 217:21، کتاب النکاح، ابواب العیوب و التدلیس، الباب 5، الحدیث 2.

از روایات مذکور به دو گونه جواب داده شده است: یا به اینکه این روایات از صورت حدوث عیب بعد از عقد انصراف دارند و یا برای اینکه دلیل مقیدی داریم که صورت مذکور را از تحت اطلاق آنها خارج می کند. حال به بیان هر یک از جواب های داده شده و بررسی آنها می پردازیم.

الف - ادعای انصراف به عیب غیر متجدّد

این ادعا در کلمات بزرگانی واقع شده است و بیان هایی مختلف درباره آن گفته شده است که عبارتند از:

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه