نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 22 صفحه 176

صفحه 176

الف. اعتبار خصوصیات فردیه زوجه

در بیان معیار برای مماثلت تعبیرات مختلف است؛ جمال را همه ذکر کرده اند، کما اینکه شرف زن را اکثریت درج نموده اند، بعضی هم مانند شیخ مفید، مرحوم

سلار و مرحوم محقق در «نافع» به ذکر جمال و شرف زن اقتصار کرده اند و عده ای هم صفات دیگری مثل نسب را در تعیین مهر المثل دخیل دانسته اند، بعضی گفته اند که شرف همان نسب است و بعضی آن را در مقابل نسب ذکر کرده اند، به هر حال ممکن است که شرف امتیازی باشد که به اخلاقیات و کمالات مربوط باشد، بنابراین کسانی که به جز شرف و جمال خصوصیات دیگری را ذکر کرده اند قهراً شرف را به معنای اخص گرفته اند که شامل اقسام دیگر از کمالات نیست، کما اینکه بعضی ادب و هنر و توانایی در اداره منزل و عقل و فهیم بودن را هم ذکر کرده اند.

مرحوم ابن حمزه در «وسیله» به طوری که در «ینابیع» دیدم تعبیری دارد که فاضل مقداد در «تنقیح» قسمتی از آن را نقل می کند؛ ابن حمزه می گوید: در تعیین مهر المثل باید مماثل امتیازات را وجدانا و فقدانا در نظر گرفت و چنین تعبیر می کند که «العقل و الحمق، الایسار و الاعسار، الجمال و الدمامه» - در ینابیع دمامه را با ذال نوشته است که اشتباه است - یعنی باید وجود هر یک از اینها و در صورت عدم، فقدان هر یک و وجود ضد آن در تعیین مهر لحاظ شود اگر جمیل است، جمیل مشابه باید در نظر گرفته نشود و اگر نقطه مقابل جمال است، همان نقطه مقابل باید در نظر گرفته شود. ولی در «تنقیح» به جای «دمامه» عبارت را «دیانه» نوشته و مقابلش را فقدان دیانت ذکر کرده است که اشتباه است.

خلاصه اینکه این اوصاف ذکر شده است و برخی از اوصاف هم ذکر نشده است مثل سلامتی و قوت و ضعف داشتن از نظر مزاج که به طور صریح ذکر نشده اند، ولی - همانطوری که در بیان اجمالی اقوال اشاره شد - بسیاری ضابطی را ذکر کرده اند که همه این اوصاف در تحت آن مندرج می شوند و آن این است که هر چیزی که در تعیین قیمت در نظر متعارف مردم به واسطه آن تفاوت قیمت پیدا می شود. دخیل در تعیین مهر المثل است.

و حق هم همین است؛ چرا که مفهوم مماثلت چنین ضابطی را اقتضاء می کند و اعم است از این اوصافی که ذکر شده است و این امر حاکی از این است که ذکر آنها از باب مثال بوده است مثلا قبیله و خانواده در کلمات شیخ مفید و سلار و محقق در نافع نیامده است و هکذا سن و سال در بعض کلمات ذکر نشده است، با اینکه بلااشکال اینها در تقویم و قیمت گذاری و تعیین مهر دخالت دارد. به حسب ظاهر مفهوم اعم است و تمام این خصوصیات دخیل است و صغرویاً هم اگر کسی بعض اوصاف مثل انتساب از ناحیه مادر را منکر شود درست نیست. این تقریباً روشن است و از این ناحیه بحث معتنابهی نیست.

ب. اعتبار خصوصیات زوج:

اگر چه بسیاری از کتب ذکر نکرده اند، ولی شیخ طوسی در «مبسوط»، ابن براج در «مهذب»، علامه در «قواعد» و «تحریر» و شاید در «معالم الدین» گفته اند که گاهی خصوصیات زوج هم موجب تفاوت مهر می شود مثلاً اگر مردی شریف و دارای خصوصیات والای اخلاقی و دیانتی باشد برخی زنان حاضر به ازدواج با کمترین مهریه با او هستند و کسر شأن هم برای ایشان نمی شود و لذا مهر المثل در اینجا کمتر می شود، در شعر هم هست که «قلیل شک یکفینی و لکن قلیلک لا یقال له القلیل» و گاهی هم برعکس است و نباید مهر را کم بگیرند. محقق کرکی هم این مطلب را پذیرفته است و صاحب جواهر هم آن را «لا یخلو من وجه» خوانده است و به نظر می رسد که این درست است.

ج. اعتبار اقربای پدری و مادری یا خصوص پدری

اقوال در مسأله: صریح شیخ در «خلاف» و همین طور ابن زهره در «غنیه» دعوای اجماع بر عدم فرق بین اقارب پدری و اقارب مادری در اینجاست، کما اینکه ظاهر شیخ در «مبسوط» هم همین است؛ چرا که تعبیر به «عندنا» در مقابل عامه می کند که یک نحوه اجماعی عند الامامیه است. ابن حمزه نیز در وسیله

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه