نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 22 صفحه 177

صفحه 177

تصریح کرده اوصاف اقرباء پدر و مادر باید لحاظ شود. با مراجعه به کتب به دست می آید که تا زمان صاحب جواهر در بیست کتاب - غیر از یک یا دو کتاب که ظاهرشان این است - تصریح بر عدم فرق شده است. و در مقابلشان جماعتی فتوای بر خلاف داده اند که عبارتند از: ابن براج در «مهذب»، یحیی بن سعید در «جامع الشرایع»، کاشف الغطاء در «انوار الفقاهه» و ظاهر کاشف اللثام و احتمالاً (1) أبو الصلاح حلبی هم قائل به فرق باشد. مرحوم علامه هم در «قواعد» راجع به خود مادر گفته که در نظر گرفته نمی شود و اما راجع به اقرباء مادری مسأله را مورد اشکال دانسته است، کما اینکه به گمانم سبزواری قمی در «جامع الخلاف» گفته است که به غیر از مادر همه اقرباء مورد نظر قرار می گیرند (2).

دلیل مشهور: چون در روایات مهر المثل، مهر نسائها و مانند اینها تعبیر شده است که صدق آنها نسبت به اقرباء مادری مثل صدوق آنها نسبت به اقرباء پدری است و وجهی برای اختصاص به اقرباء پدری وجود ندارد و اقربای مادری هم داخل در مفهوم «نسائها» هست و خلاصه اینکه در روایات گفته شده مماثل و نظائر زوجه باید در نظر گرفته شود قهراً هم شامل طرف مادر و هم شامل اقرباء طرف پدر می شود.


1- 1) - چرا که أبو الصلاح می گوید: «برای مماثلت چند چیز معتبر است: سن، تحصین و عفت، جمال و نسب و بلااشکال نسب از ناحیه پدر است». و اینکه فقط احتمال قوی به اختصاص را درباره ایشان داده ایم به جهت این است که بعضی دیگر با اینکه نسب را فقط از ناحیه پدر دانسته اند، ولی لحاظ اقربای مادری را هم معتبر دانسته و یا به آن متمایل شده اند مثل فخر المحققین در «ایضاح» که نسب را از معیارهای مماثلت دانسته و بعد از آن در اینکه از یک طرف یا دو طرف است بحث کرده و دلیل شیخ بر عدم فرق را رد نکرده است و از اینجا معلوم می شود که کلام شیخ را پذیرفته است و خلاصه ممکن است أبو الصلاح این چند جهت مماثلت که ذکر کرده اند از باب مثال باشد و چون نسب یکی از امتیازاتی است که در تشخیص مماثلت نقشی برجسته دارد و نسب هم از طرف پدر است، از این بابت آن را ذکر کرده است و به این معنا نیست که هیچ چیز دیگری نقش ندارد.
2- 2) - این کلام مرحوم سبزواری را باید همان قول مشهور به شمار آورد. چون با توجیهی که برای کلام علامه در قواعد خواهیم نمود، باید بگوییم قول مرحوم سبزواری نیز مطابق قول مشهور است که بین اقربای پدری و مادری فرقی نیست، منتها چون مادر از نظر سن و زمان با دختر مماثل نیست و تطبیق نمی کند، او را استثناء کرده است.

دلیل قول به اختصاص به اقرباء پدر:

قائلین به اختصاص می گویند که با توجه به اینکه نسب از طرف پدر است (نَسَباً وَ صِهْراً) پس برای لحاظ خصوصیت نسب باید حال اقربای پدری ملاحظه گردد. بعضی هم می گویند با توجه به اینکه مفاخرت و تفاخر در قبائل از ناحیه پدر است و تقویم بر اساس همین مفاخرت ها است پس باید اقرباء پدری مورد نظر باشند.

اشکال: این که نسب هم باید لحاظ شود و بر فرض اینکه نسب از سوی پدر باشد و مادر نقشی در آن نداشته باشد، آیا این دلیل می شود که «نسائها»، «صداق نسائها» و «مهر مثلها» که در روایات وارد شده اند، راجع به جهت مادری او و نساء و اقربای مادری او صدق نکند؟ خصوصا اگر از ناحیه اقربای پدری امتیازی برایش نباشد، به چه دلیلی اقربای مادری او را مد نظر قرار ندهیم و خلاصه از این تعبیرات وارده در روایات، نسب استفاده نمی شود و اقربای مادری هم داخل مفهوم نسائها می باشد و به شرایط یکسان و همسن و سالها نسائها گفته می شود.

و لذا حق با مشهور است که باید اقرباء پدری و اقرباء مادری هر دو مورد نظر باشند.

حمل قول مشهور بر قول به فرق توسط کاشف اللثام:

مرحوم کاشف اللثام خواسته است که کلام مشهور را به نحوی مطابق با قول جماعت قائل به اختصاص به اقربای پدر بداند و آن را چنین توجیه کرده است که معمولاً در کلمات مشهور معیار بودن شرافت درج شده است که معیار این است که یا هر دو شریف باشند و یا هیچ کدام شریف نباشند و با توجه به اینکه شرافت از ناحیه پدر است، پس معلوم می شود که آنها هم معیار را اب و اقربای اب می دانند و گویا خود مرحوم کاشف اللثام نیز به همین قول تمایل دارد.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه