نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 23 صفحه 111

صفحه 111

قبل از جواهر چهار نفر قید متعه را در روایت ذکر کرده اند: ریاض، کشف اللثام، کفایه سبزواری و نهایه المرام و ظاهراً ابتدا در نهایه المرام آمده و دیگران به یکدیگر اعتماد کرده اند و برای نقل نهایه المرام دو احتمال هست. یکی اینکه بر اساس مرتکزات ذهنی چنین نوشته، چون ایشان استظهار می کند که حتی روایت سماعه که چنین کلمه ای ندارد مربوط به متعه باشد، احتمالاً موقعی که روایت عمار بن مروان را می نوشتند سبق ذهن به متعه شده و همان به قلم آمده. مرحوم شیخ طوسی در تهذیب عنوان را متعه قرار داده و روایت عمار را به عنوان شاهد ذکر کرده است. شاید ایشان می خواسته روایت را از تهذیب بردارد که کلمه متعه به ذهن ایشان خطور کرده و به قلم آمده و شاید هم به ذهن ایشان آمده که کلمه متعه سقط شده و تصحیحاً آن را اضافه کرده اند.

احتمال دیگر اینکه محشین تهذیب از باب تصحیح و یا از باب تفسیر این کلمه را ذکر کرده باشند و بعد در نسخه برداری حاشیه داخل متن شده و مرحوم صاحب مدارک در نهایه المرام از نسخه ای که متعه اضافه شده این حدیث را برداشته است.(1)

به هر حال کتب حدیثی قطعاً کلمه متعه را ندارند و بسیاری از کتب هم اصلاً روایت عمار را ذکر نکرده اند چون اینجا بحث مهور است و این روایت در متعه ذکر شده لذا فقط روایت سماعه را ذکر کرده اند. غیر از این چند کتاب قبلی ها محور


1- (1) - از آنجا که صاحب جواهر معمولاً به کتب حدیثی مراجعه نمی کند و به سلف اعتماد می کند، احتمالاً به دلیل ذکر در این کتب ایشان هم قید «متعهً» را ذکر کرده است.

بحث را روایت سماعه قرار داده اند و سراغ روایت عمار نرفته اند.

بررسی سند روایت

تهذیب روایت سماعه بن مهران را به طریق محمد بن علی بن محبوب نقل می کند و روایت عمار بن مروان را به طریق کافی نقل می کند. این دو روایت عین یکدیگرند و هیچ اختلافی با هم ندارند. این عدم اختلاف احتمال تصحیف و تحریف را برای ما تقویت می کند. طریق روایتی که تهذیب از سماعه نقل می کند این است: محمد بن علی بن محبوب عن احمد بن محمد بن سنان عن محمد بن عمار عن سماعه بن مهران عن ابی عبد الله علیه السلام. این سند، سند غیر متعارفی است.

چون در کتب اربعه محمد بن سنان از محمد بن عمار روایت ندارد و محمد بن عمار نیز از سماعه بن مهران روایت ندارد. من احتمال می دهم عمار بن مروان به محمد بن عمار تصحیف شده باشد و سند این گونه باشد. محمد بن سنان عن عمار بن مروان عن سماعه بن مهران. این طریق بسیار متعارف است. کتاب عمار بن مروان را محمد بن سنان نقل می کند، این را هم مرحوم نجاشی و هم شیخ در فهرست نقل می کنند و در اسانید هم فراوان است. روایات محمد بن سنان عن عمار بن مروان عن سماعه بن مهران کثیر است به خصوص عمار بن مروان عن سماعه بن مهران اکثر است زیرا عمار شاگرد سماعه بوده است. من احتمال می دهم از کافی هم این سماعه بن مهران افتاده باشد و سند این طور باشد که کافی به طریق خودش نقل می کند. ابن ابی عمیر عن عمار بن مروان عن سماعه بن مهران عن ابی عبد الله قال قلت له: که راوی در این روایت هم سماعه بن مهران باشد و الا این که دو راوی عین یکدیگر تعبیر کنند خیلی نادر است، مگر در مواردی مثل صحیحه فضلاء است که زراره و برید و محمد بن مسلم یک حدیث را دسته جمعی نقل می کنند و عبارات مثل هم است. ولی اینکه سماعه و عمار که در هیچ جا قدر مشترکی ندارند با یک عبارت قلت له بگویند خیلی مستبعد است.

حال اگر طریق کافی را همان طور که آمده قبول کنیم، روایت صحیح است و مشکل ندارد. و اگر آن طور که ما می گوییم باشد تا سماعه اشکالی نیست و خود سماعه واقفی ثقه است و بنا بر نظر مشهور روایت موثقه است.

ولی به نظر ما عمار بن مروان در زمان وقف از سماعه روایت نکرده، بلکه در زمان استقامت وی از او نقل حدیث کرده که در آن موقع واقفی نبوده و بنا بر تقسیم بندی علامه به تبع استاد خود احمد بن طاووس اگر راوی عدل و امامی باشد روایت صحیح است و اگر بعداً در راوی انحرافی پیش آید موجب نمی شود روایتی که سابقاً از او نقل شده غیر صحیح شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه