نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 23 صفحه 25

صفحه 25

صدر روایت شاهد قول بعض الاصحاب نیست، چون در فرض این است که چیزی پرداخت شده باشد ولی برای تأیید کلام مرحوم صدوق و حلبی خوب


1- (1) وسائل الشیعه، ابواب مهور، باب 8، حدیث 16.

است که بعداً به آن می پردازیم. از ذیل روایت استفاده می شود که اگر چیزی پرداخت نشده باشد، نفس دخول اسقاط می کند، ممکن است گفته شود «تستوفی صداقها» اعم از این است که هنوز به طور کامل نگرفته باشد یا اصلاً چیزی نگرفته حد اکثر این است که از ذیل روایت چنین اطلاقی استفاده شود ولی این اطلاق خیلی روشن نیست که اوسع از صدر بخواهد بگوید که در این صورت در بحث قول صدوق باید طرح شود جمله «انما لها ما اخذت من قبل أن یدخل بها» نیز قرینه می شود که چیزی اخذ کرده این روایت هم از روایات مسئله نیست. فرضاً این روایت را قبول کنیم با روایات فراوانی که قطعاً از معصوم صادر شده و از آنها استفاده می شود که با پرداخت مختصری مهر ساقط نمی شود معارضه دارد و این روایات مقدم است و آیه قرآن هم موافق با همین روایات است که مهر ساقط نیست و بنا بر نظر مشهور که استصحاب در شبهات حکمیه جاری می شود دلیل دیگر بر عدم سقوط است و علاوه بر این ادله قابل جمع است و می توان گفت سقوط حکم ظاهری است در بسیاری از موارد شک و حکم ظاهری بدون ذکر لفظ شک حکم می کنند، خلاصه این تعبیر در بسیاری از موارد حکم ظاهری هست مثلاً در روایات در جایی که نمی داند که رکوع کرده، تعبیر هست که «رکعتَ» بنابراین که این آقایان مدعی هستند که متعارف این بوده که قبلاً مهریه دریافت می شده محتمل است که اگر چیزی پرداخت شود به منزله این است که به همان مقدار مصالحه شده اینکه دخول برای مصالحه اماره باشد بعید نیست و چنین جمعی بین ادله خیلی طبیعی است و هیچ اشکالی در آن نیست. در سند این روایت محمد بن سنان هست و مرحوم شیخ به همین جهت روایت را رد کرده است و می گوید «محمد بن سنان مطعون علیه ضعیف جداً و ما یستند بروایته و لا یشرکه فیه غیره لا یعمل علیه» ولی ما در محمد بن سنان اشکال نمی کنیم و دلیل آن در ذیل نظر صدوق می آید.

با مراجعه معلوم می شود بیش از یک روایت برای مختار بعض الاصحاب

نیست و آن روایت این است: حسن بن علی بن کیسان قال کتبت الی الصادق علیه السلام أسأله عن رجل یطلق امرأته و طلبت منه المهر و روی اصحابنا اذا دخل بها لم یکن لها مهر فکتب علیه السلام لا مهر لها.(1)

اشکال دلالی در روایت نیست ولی اثبات اعتبار سند مشکل است. سند این روایت ظاهراً این است سعد بن عبد الله بن جعفر عن الحسن بن علی بن کیسان.

این روایت را حمیری از حسن بن علی بن کیسان نقل می کند که در جواهر علی بن کیسان تعبیر کرده است و حسن را اسقاط کرده که سهو القلم است. حسن بن علی بن کیسان در تمام کتب اربعه بیش از چهار روایت ندارد و در کتب رجالی هم توثیقی درباره او دیده نمی شود و اکثار روایات اجلاء یا روایت اشخاصی که «لا یرثون الا عن ثقه» درباره او نیست. فقط چهار روایتی است که حمیری آنها را نقل کرده است و با این چهار روایت مشکل است که چنین حکمی را اثبات کرد.

مراد از صادق هم حضرت عسکری علیه السلام است، چون روایتی که حمیری از او دارد، در دو روایت و شاید سه روایت تصریح دارد که عن ابی الحسن الثالث، از مورد سوم هم استفاده می شود که بعد از زمان ابی الحسن الثالث است و لو از خود ابی الحسن روایت نمی کند و از موسی مبرقع روایت نقل می کند و موسی از ابی الحسن ثالث مطلب را نقل می کند، علی ای تقدیر استفاده می شود که زمان ابن کیسان بعد از زمان حضرت عسکری علیه السلام است و امامت حضرت در دویست و پنجاه و چهار است و وفات حضرت صادق علیه السلام در صد و چهل و هشت است و معمولاً کتابت ها با حضرت عسکری علیه السلام بیشتر بوده و با حضرت صادق علیه السلام کمتر.

جمع بین این روایت با روایات دیگر این است که دخول بر اماره قرار داده شده برای پرداخت مهر، بنا بر تعبیر بعضی مانند مرحوم علامه، مرسوم بوده که مهر را قبلاً می گرفتند و دخول علامت این می شود که مهر را داده اند، نظیر مسئله شک


1- (1) وسائل ابواب مهور، باب 8، حدیث 15.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه