نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 24 صفحه 62

صفحه 62

مرحوم صاحب جواهر که مبنایش واجب مشروط است در این مسأله بر هر دو مبنا قرعه را لازم می داند، تا گرفتار ترجیح بلا مرجح نشود، خود ایشان در مسئله تفضیل بین زن ها، اشکال ترجیح بلا مرجح را مطرح نمی کند و می گوید که بهتر این است که تفاضلی نباشد، هر چند الزامی نیست ولی اینجا ایشان قائل به الزام شده است.

جمع بندی: به نظر می آید که ابتناء بر مبنا، که مرحوم علامه فرموده است کار درستی باشد و وجهی ندارد که بگوئیم با این که شروع واجب نیست و تفضلاً شروع کرده، همین تفضل را هم باید با قرعه انجام بدهد، این وجهی ندارد. سخن ما ممکن است با نظر صاحب جواهر در ضد مشهور بودن یکی باشد، ولی در اصل حرف با هم یکی نیست. و ایشان در هر دو مبنا قرعه را لازم می دانند.

شیوه قرعه کشی؛

بحث نسبتاً معتنابهی در معمول کتاب ها مطرح است و مرحوم شیخ طوسی هم در کتاب های خود دارد، مبنی بر این که قرعه چطور باید کشیده شود؟ می گویند، در هر یک از چهار کاغذ یک اسم نوشته می شود، این کاغذها را لوله می کنند و در یک قوطی قرار می دهند و به هم می زنند و کسی که اطلاع ندارد، هر کدام را بردارد، همان اول است، آن کنار گذاشته می شود و سه ورق می ماند، بار دیگر این کار انجام می شود، هر اسمی بیرون آمد، دومی است، آن هم کنار گذاشته می شود، برای بار سوم این کار تکرار می شود، هر اسمی که بیرون آمد، آن سومی است و آن که در قوطی مانده، چهارمی است، با سه مرتبه قرعه ترتیب معین می شود.

مرحوم صاحب جواهر می فرماید «یمکن الاکتفاء بالقرعه الواحده من أول بأن یکتب

لیله کل واحده منهن فی ورقه ثم یقرع» ، که می شود با یک مرتبه قرعه، ترتیب تعیین شود با بیانی که ذکر می کنیم می توانیم با یک مرتبه قرعه ترتیب را معین کنیم و احتیاج به سه مرتبه ندارد، حالا اینکه مرحوم صاحب جواهر هم همین را می خواهد بفرماید یا نه، عبارت روشن نیست، روش قرعه این است که چهار اسم مثلاً فاطمه، زهرا، بتول و طاهره پشت سر هم با شش ترتیب مختلف در شش کاغذ نوشته می شود که مجموعاً بیست و چهار اسم در شش کاغذ می شود، مثلاً فاطمه در کاغذ اول اسم اول و در کاغذ دوم اسم دوم و در کاغذ سوم اسم سوم و در کاغذ چهارم اسم چهارم قرار می گیرد، و سایر اسماء نیز در کاغذهای مختلف در شماره های مختلف قرار می گیرد، قهراً در شش کاغذی که اول آن فاطمه است، اسم دوم سه صورت دارد؛ دومی ممکن است زهرا و ممکن است بتول و ممکن است طاهره باشد، و در اسم سوم و چهارم نیز همین احتمالات وجود دارد، در هر کاغذی که اسم اول فاطمه است، شش صورت قابل تصویر است و در شش کاغذ هم اسم اول زهرا است، و در شش کاغذ هم اسم اول بتول است، و در شش کاغذ هم اسم اول طاهره است، که مجموعاً بیست و چهار اسم در شش کاغذ می شود، این شش کاغذ را تا می کنند و به هم می زنند و از این شش کاغذ یک کاغذ بیرون می آورند و ترتیب چهار شب به همان ترتیب شماره هایی است که بر روی آن کاغذ بیرون آمده، نوشته شده است مثلاً 1) فاطمه 2) زهرا 3) بتول 4) طاهره. البته در این روش زحمت نوشتن بیشتر است، چون برای ترتیب بین چهار زن، بیست و چهار صورت هست که باید همه نوشته شوند.

ابتدا چنین به نظر ما می رسید که در کلام صاحب جواهر مراد از اینکه یک ورقه نوشته شود، یعنی چهار تا باشد در هر کدام چهار تا نوشته شده باشد، این عبارت از این جهت هم قاصر است، و حتما باید چهار تا باشد چون قرعه می خواهد زده شود باید چند تا باشد، و قرینه مقام عبارت از این است که باید چند تا باشد،

می گوید در چهار ورقه، اسماء این چهار زن نوشته شود و بعد قرعه بزنند. اشکال اینطور متوجه بود که این چهار تا، بیست و چهار صورت است، چون اساساً قرعه برای این است که در محتملات متعدد، با قرعه یکی متعین شود، دو احتمال اگر باشد دو ورقه می نویسند و یک قرعه می زنند، به اندازه محتملات باید ورقه تهیه شود، چطور اینجا که بیست و چهار احتمال در کار هست، با چهار ورقه تعیین شود؟ ایشان مجمل نوشته است و عبارت ناقص است و مطلبی از جواهر در نمی آید، ولی مراد این است که درست است که بیست و چهار احتمال هست ولی باید یک قرعه ای زده شود تا یکی معلوم شود. مثلا اگر از کسی چهار نماز قضا شده است و نمی دانیم کدام مقدم و کدام مؤخر است، بیست و چهار احتمال است، اگر بخواهد ترتیب حاصل شود باید نمازهای زیادی بخواند تا این ترتیب حاصل شود، با چهار نماز ترتیب بین چهار نماز حاصل نمی شود، پس ترتیب بین این چهار زن هم بیست و چهار شکل نوشته می شود.

ولی بعد من متوجه یک نکته ای شدم و آن این است که اگر اینها اینطوری نوشته شود که نام یک زن را در یکی اول بنویسیم، در یکی دوم و یکی سوم و یکی هم چهارم، فرض کنید فاطمه را نمی دانیم که مرتبه اش مرتبه اول است یا مرتبه دوم است یا مرتبه سوم است یا مرتبه چهارم است، این احتمال را هم در زهرا می دهیم، همین را هم در بتول می دهیم، همین احتمال را در طاهره هم می دهیم، مرتبه آنها کدام مرتبه است؟ اگر اینطور بنویسیم که فاطمه در ورقه ای اول باشد، و در ورقه ای دوم، و در ورقه ای سوم و در ورقه ای چهارم باشد، و زهرا هم در یک ورقه اول، در یکی دوم، در یکی سوم و در یکی هم چهارم باشد، طاهره و بتول هم همینطور، اگر چنین نوشته ای بود که چهار ورقه بیشتر نیست، چون حقی که مثلا فاطمه دارد، این است که تعیین کنیم که مرتبه اش اول است یا دوم است یا سوم است یا چهارم است، بیشتر از این نیست، اما اینکه اگر مرتبه اول شد، مرتبه دومش چه کسی

باشد، به آن مربوط نیست و ربطی به حق او ندارد، اگر مرتبه دوم شد، اول یا آخرش و یا سوم و چهارمش چه کسی باشد، به او مربوط نیست، آن این است که چهار احتمال راجع به فاطمه است، ما به وسیله قرعه یکی از این چهار تا را تعیین کنیم، چهار تا احتمال هم برای زهرا هست، ما یکی از این چهار تا را تعیین کنیم، بنابراین، اگر به همین شکل نوشته شود که در هر ورقه ای در این چهار تا همه شان هم اول واقع شده اند و هم دوم واقع شده اند و هم سوم و هم چهارم واقع شده اند، اگر کسی یکی از این چهار ورقه را برداشت، حالا اگر فاطمه اول قرار گرفت، در محتملات قرار بود که ببینیم رتبه اش چطوری است، چون این برداشته شده و با هم برداشته اند، رتبه اش معین است، با همین تعیین می شود که زهرا دوم واقع شده است، بتول سوم واقع شده است، با هر کدام از این چهار ورقه، مرتبه آنها با یک بار برداشتن مشخص می شود.

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه