- اشاره 1
- بحث اول:اختلاف در اصل مهر 1
- 1385/8/14یکشنبه درس شمارۀ (918 - 914)کتاب النکاح/سال نهم 1
- تنازع در مهر 1
- اشاره 1
- حکم نزاع در استحقاق مهر بعد از دخول 5
- وجوه صاحب جواهر بر حکم به اشتغال ذمه زوج 9
- مقصود از عبارت «ولا اشکال لو قدّر المهر بأرزه واحده...» 12
- بررسی عبارت علامه رحمه الله در «تحریر» 14
- اشاره 16
- بحث دوم: اختلاف در قدر و وصف مهر 16
- بررسی مقتضای تحقیق در نزاع در مقدار 23
- بررسی مقتضای تحقق در نزاع در وصف (وجنس) 24
- بحث سوم: اختلاف در اداء مهر 26
- اشاره 29
- ابواب المهور / التنازع 29
- اشاره 29
- بحث درباره عبارت شیخ در مبسوط 30
- بررسی دلیل تقدم قول زوجه در تعدد نکاح 32
- بحثی درباره وضع صحیح و اعم در الفاظ 33
- تفکیک بین بحث حقیقت شرعیه و صحیح و اعم: 36
- بحثی درباره اصاله الحقیقه و اصاله التأسیس 36
- اقوال درباره مهریه: 37
- اشاره 38
- فی القسم و لواحقه 39
- بررسی اقوال در مسأله؛ 39
- اشاره 39
- نقل عبارات علماء 41
- بررسی ادله حق القسم ابتدایی 42
- روایات مسأله 45
- ادامه نقل روایات: 49
- دلایل مشروط بودن حق القسم؛ 53
- فروع حق القسم 56
- ادله قول به جواز: 58
- ادله قول به عدم جواز: 58
- اشاره 59
- فی القسم و لواحقه 60
- اقوال در مسأله: 60
- ترتیب در حق القسم اختیاری است یا با قرعه 60
- شیوه قرعه کشی؛ 62
- نقد ادله لزوم قرعه: 64
- تقسیم بین خود زوج و زوجه: 65
- اشاره 66
- مضاجعت و زمان آن 66
- ابواب القسم ولواحقه 66
- منظور از مضاجعت 68
- تعیین محدوده زمانی مضاجعت؛ 69
- نقل عبارات علما؛ 70
- وجوه جمع بین این روایات؛ 73
- بررسی اقوال و ادله؛ 83
- حق القسم در امه و کتابیه؛ 83
- متن شرایع و جواهر 88
- حق القسم اختصاصی زوجه جدیده 88
- اشاره 88
- استدلال به روایات 89
- جمع بین روایات دو طائفه 97
- اقوال فقهاء در مسئله 99
- سقوط حق القسم در سفر 103
- اشاره 103
- اعتبار موالات در این حق القسم 103
- توضیح نکاتی در مورد عبارت شرایع و جواهر: 104
- استحباب قرعه در استصحاب بعضی از زوجات 105
- طریق قرعه 106
- عدول از قرعه 106
- حق القسم، حق مشترک بین زوج و زوجه 107
- هبه حق القسم 108
- اشاره 108
- توضیح استاد مدظله پیرامون اطلاق «هبه» در این بحث 110
- اسقاط زوج حق خود را از حق القسم 110
- بررسی روایی مسئله 112
- رجوع زوجه واهبه از هبه خود 113
- اقوال فقهاء: 114
- معاوضه حق القسم 114
- اشاره 114
- روایت مورد استناد در مسئله معاوضه 116
- بررسی ادله صحت یا عدم صحت معاوضه بر اساس قواعد 118
- اشاره 119
- سقوط حق القسم در چهار دسته از زنان 119
- سقوط حق القسم در مورد زوجه ناشزه و زوجه صغیره 120
- سقوط حق القسم نسبت به زوجه مجنونه مطبقه 121
- سقوط حق القسم در مورد زوجه مسافره به غیر اذن زوج 123
- بررسی مسئله خروج از منزل بدون اجازه زوج 124
- روایات مورد استدلال برای عدم جواز خروج زوجه از منزل بدون اذن زوج 125
- بررسی اشکالات صحیحه محمد بن مسلم 128
- تفسیر عدم حق القسم به عدم القضاء 132
- زیارت ضره در لیله مخصوص زوجه دیگر 133
- آیا زوجه در عقد نکاح موقت دارای حق القسم است؟ 133
- حق القسم در نکاح موقت 133
- ظلم و جور در حق القسم 136
- اشاره 142
- طلاق زوجه در وقت حضور نوبت حق القسم او 142
- مطیعه گردیدن ناشزه در اواسط دوره حق القسم 142
- بطلان طلاق و عدم آن 145
- بقاء وجوب قضا در صورت رجوع در عده (در طلاق رجعی) و در صورت عقد جدید (در طلاق بائن) 146
- حق القسم دو زوجه مقیم در دو شهر 147
- آیا همراهی زوجه جدیده در سفر، از مقدار حق القسم واجب او محسوب می شود؟ 148
ولی اشاره ای که به آیه «خلفه» شده، شکل استشهاد ندارد، یک مرتبه این است که می گوید الا تری آیه را، کأنه مفهوم عرفی این چیزی است که عرف و عموم می فهمد، خاص هم می فهمد، و ما باید طبق آن عمل کنیم، ولی روایت این طور نیست، آن طوری که از روایت استفاده می شود و به نظر ما هست، گاهی روایاتی هست که هم مصادیق همه فهم و ظاهری دارد که مردم استفاده می کنند، و هم مصادیقی که اهلبیت علیهم السلام استفاده می کنند، هر دو در جای خودش درست است، منتها آن که ظاهری باشد، به هر مقداری که عرف متعارف می گوید، انسان می تواند استفاده کند، اینکه امام استفاده کرده، معنای باطنی است و به ظاهر نمی خواهند تمسک کنند، باید ببینیم از کلام امام تا چه مقدار استفاده می شود. مثلا ملاحظه کنید به «لا یَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ» هم استشهاد شده که انسان دست بی وضو نمی تواند به قرآن بزند که همین معنای ظاهرش است، ولی در روایات یک معنای دیگری دارد که آن هم مصداق است، این است که معانی قرآن را غیر از افرادی که مطهر و اهل وحی هستند و سنخیت دارند، نمی توانند مس عقلانی داشته باشند و درک کنند، این یک معنای باطنی است، هر دو در جای خودش صحیح است، در اینجا که خلفه قرار داده، معنای ظاهری دارد و مثل «وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ» است، جنبه آیتی از آیات الهی است و جای شکر گذاری برای همین است، منتها گاهی یک چیزی ثمرات یا فوائد متعدد دارد، بعضش باطنی و بعضش هم ظاهری، ظاهری هایش این است که خلق کرده که مشکل مردم حل بشود، زندگی اگر
یکنواخت باشد مردم نمی توانند زندگی درستی بکنند و خیلی به مشکلات برخورد می کنند، این معنای ظاهری ابتدائی است، مصادیق باطنی هم دارد که امام بیان می کند. در اینجا تفسیر کرده می گوید مراد خلفه در قضا است، نه اینکه خلفه در احکام شرعی که منها القضاء است، می گوید خداوند شب و روز را به جای هم قرار داده است «لیذکروا» یعنی اگر شب نتوانست روز مذکر باشد یعنی قضایش را در روز انجام بدهد، روز نتوانست، شب بجا بیاورد، یک معنای خاصی است که مربوط به همین است و این معنایی عام نیست که در نتیجه اگر روزه ماه رمضان را روز نتوانست بگیرد شب روزه بگیرد، و بعد بگوییم روزه و امثالش تخصیص است، اینطوری نیست که اصل اولی این باشد که هر چیزی به چیز دیگر تبدیل بشود، خصوصیت روز از بین برود و به شب تبدیل بشود، بلکه خصوص همین مسأله قضا است و راجع به نماز است، یکی از اهداف حق تعالی برای خلقت شب و روز این است که مردم عبادت کنند، «ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ» ، برای اینکه این هدف مهم از دستش نرود، در مسئله قضای نماز، شب جای روز و روز به جای شب قرار داده شده، در ذیل این روایت صالح بن عقبه عن جمیل دارد که این جزء اسرار آل محمد است، جزء آن اسراری است که مخفی است و باطن این آیه است یعنی کأنه یک ظاهری دارد که مردم دیگر می فهمند و یک باطنی است که ما می فهمیم چیست، لذا این برای مسئله جاری نیست و روایت ناظر به این نیست.
برای تفسیر آیه می توانید به تفسیر برهان نگاه کنید.
فرع: در مورد کسی که به عنوان مثال در هفته بعضی شب ها کشیک است، گفته اند که اگر بتواند بین دو زن رعایت مساوات کند، مثلا هر دو را در شب قرار بدهد، مثلاً اگر یک شب در میان کشیک باشد، باید شب ها را اختصاص بدهد، و آن دو شبی که حق خودش است، هر کاری که می خواهد بکند، اگر بشود مراعات کند باید همین کار را بکند، ولی اگر امکان مراعات نیست، مثلاً چند ماه باید روز
کار کند و چند ماه باید شب کار کند، قهرا صاحبه اللیله مطابق با هر کدام که شد، طبق آن باید عمل کند، عدالت هم آن را اقتضا می کند، قضا هم ندارد. و نمی توان این طور مشاغل را مثل مسافرت دانست که قسم ساقط است، مسافرت منصوص است، ولی در اینها چنین چیزی نیست، و عشرت بالمعروف هم اقتضا می کند که همین روزها اختصاصات آنها باشد.
حق القسم در امه و کتابیه؛
گفته اند کتابیه حکم اماء را دارد، در روایات آمده که اگر امه با حره جمع شد، دو قسمت سهم حره و یک قسمت سهم امه است، البته مسأله از نظر روایات روشن است و اشکالی نیست و بعضی از روایاتش را قبلا خوانده ایم و گفتیم که مستفیض است.
و از آن جا که کتابیه، حره است و أمه نیست، مسأله محل ابتلاء است. و گفته اند اگر کتابیه با حره جمع شد، حق القسمش مثل أمه دیگران است که زن شخص قرار گرفته باشد و نصف حره است، و یا گفته اند که نصف حره است. تصور اینکه زن کتابیه باشد، به صورت انقطاعی ممکن است ولی در انقطاع حق القسمی نیست.
به صورت ازدواج دائم، ما ازدواج با کتابیه را جایز دانستیم، و اما اشخاصی که دائما جایز نمی دانند، تصورشان این است که ابتداءاً جایز نیست، ولی بقاءاً اشکالی ندارد، یعنی اگر قبل از اسلام مرد با هم ازدواج کرده بودند، و بعد زوج مسلمان شد، آن زن کتابیه جدا نمی شود، حال اگر یک زن مسلمان هم بگیرد بخواهد حق القسم را رعایت کند، گفته اند که حق القسم کتابیه نصف حق القسم مسلمان آزاد است.