نکاح : تقریرات درس آیت الله شبیری زنجانی جلد 25 صفحه 80

صفحه 80

الروایات»، مقداری روشن تر است، و با این ضمیمه کردن خارج به روایات مقداری مناسب تر است، ولی بالاخره با ملاحظه جمع بین روایات و سند و جهات دیگر، قول به یک سال مقدم بر دو قول دیگر است.

امکان لعان در کمتر و بیشتر از زمان حمل

بحثی مرحوم شیخ مفید دارد و در مختلف از مرحوم شیخ طوسی هم نقل شده و بعضی هم به هر دو نسبت داده اند، البته مختلف عبارات را نقل کرده(1) ، گویا می خواهد بفرماید مرحوم شیخ مفید و مرحوم شیخ طوسی هم عقیده هستند که اگر اقل از شش ماه شد شخص اختیار دارد که نفی بکند و بگوید این بچه من نیست و می تواند اقرار بکند و بگوید بچه من است، مشکلی ندارد، البته غیر از مرحوم شیخ مفید و اگر بپذیریم مرحوم شیخ طوسی، کسی دیگری به این مطلب قائل نیست، بعضی صریحاً گفته اند که این مطلب درست نیست، البته برای این مدعا کشف اللثام وجهی ذکر کرده است و در جواهر هست که البته به نظر ما وجه معتنابهی نیست.

شیخ مفید در مقنعه: «و ان ولدته حیاً تاماً لأقل من سته أشهر من یوم لامسها فلیس بولد له فی حکم العاده و هو بالخیار ان شاء أقرّ به و ان شاء نفاه عنه غیر أنه لو نفاه فخاصمته المرأه، و ادعت انه منه و اختلفا فی زمان الحمل کان علیه ملاعنتها(2)» و روشن است که اگر مورد تصدیق باشد که شش ماهه است، جای لعان نیست، بلکه در کمتر از شش ماه است که جای لعان است.

و ظاهر این تعبیر این است که صورتی که علم دارد که کمتر از شش ماه است و منظور آن است که متعارف نیست و معتاد نیست که کمتر از شش ماه باشد ولی احتمال است که ندرتاً باشد، ایشان می گوید می شود. ایشان همچنین درباره اکثر از تسعه اشهر هم می گوید: «و لو أن رجلا تزوج بامرأه و دخل بها ثم اعتزلها بعد الدخول و


1- (1) - مختلف الشیعه، ج 7، ص 316-317
2- (2) - المقنعه، ص 538

جاءت بولد لأکثر من تسعه أشهر من یوم دخل بها لم یکن الولد منه و کان له نفیه الا أن تخاصمها المرأه فیه و تخالفها فی وقت...(1)» این دو عبارت وجود دارد، منتها راجع به اقل أقر دارد و راجع به اکثر کان له نفیه دارد، این عبارت مقنعه است.

شیخ در نهایه: «فإن جاءت به لأقل من سته أشهر حیا سلیما جاز له نفیه و کذلک ان جاءت بالولد لأکثر من تسعه أشهر کان له نفیه الا انه متی نفاه و رافعته المرأه الی الحاکم کان علیه ملاعنتها(2)». به نظر می رسد منظور شیخ از این عبارت «کان له نفیه»، این نیست که حق اقرار هم دارد که بگوید بچه من است، بلکه فقط ملزم نیست که بگوید بچه من نیست، بخواهد نفی بکند اشکال شرعی ندارد، اما ممکن است که نخواسته نفی بکند و معنای نفی نکردن این نیست که ملتزم بشود که بچه من است، ایشان در چند سطر بعد عبارتی دارد که مراد را روشن می کند، و منظور این است که این بچه از نظر شرعی بچه این نیست، بخواهد می تواند بگوید نیست، اما این دلالت ندارد که بگوید بچه من است، و منافات ندارد با قول دیگران که می خواهند بگویند این منفی است، لذا ممکن است بگوید که شرعا منفی هم هست و حق هم ندارد به خودش نسبت بدهد، «و اذا کان للرجل امرأه لم یدخل بها أو یکون قد دخل بها غیر انه یکون قد غاب عنها غیبه تزید علی زمان الحمل وجب علیه نفیه عن نفسه(3)»، اینجا نمی خواهد بگوید که اگر سکوت بکند خلاف شرع کرده، بلکه منظور آن است که این شرعا بچه او نیست. به نظر ما با ملاحظه این جهات مرحوم شیخ طوسی نمی خواهد بگوید که مرد می تواند اقرار کند که بچه اوست، بلکه از نظر شرعی باید بچه خودش نداند ولی خیلی ملزم نیست که تظاهر بکند به این مطلب که بچه من نیست. خلاصه، از این عبارت صریحا چیزی درنمی آید، اما مرحوم شیخ مفید صریحاً می گوید که می تواند اقرار بکند.


1- (1) - همان، ص 539
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه