- مقدمه 1
- اشاره 3
- اشاره 34
- اشاره 55
- (بسم اللّه الرحمن الرحیم) 59
- (الحمد للّه رب العالمین) 63
- (الرحمن الرحیم) 66
- (إیّاکَ نَعْبُدُ و إیّاکَ نَسْتَعِینُ) 69
- (اهْدِنَا الصَّراطَ المستقیمَ) 70
- (صِراطَ الذینَ أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم و لا الضَّالِّینَ) 72
- اشاره 79
- (بسم اللّه الرحمن الرحیم) 79
- (قُلْ هُوَ اللّه ُ أحَدٌ) 79
- (اللّه ُ الصَّمَدُ) 81
- (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ) 82
- (وَ لَمْ یَکْنُ لَهُ کُفُوا أحَد) 83
مقدمه
بسم اللّه الرحمن الرحیم
مقدمه:
در سال تحصیلی (63-1362ش) در دبیرستان سعدی شهرستان فریدونشهر به تدریس اشتغال داشتم، در بدو ورود مشاهده کرده که بعضی از دانش آموزان، نسبت به امر نماز بی توجه و بی قیدند، از آنجا که وظیفه خود می دانستم این بی قیدی و بی توجهی را از میان بردارم و برعکس علاقه و شوق و شعفی را در آنها نسبت به این امر برانگیزم، یکبار در صبحگاه در مورد اهمیت نماز صحبت کردم، این صحبت تا اندازه ای موفق بود، و با برخورد خوب و پسندیده ای که از جانب مدیر محترم دبیرستان به عمل آمد، امر نماز نظمی پیدا کرد، و از این به بعد بهتر اجرا می شد، حوادث مرا واداشت تا این سخنرانی کوتاه صبحگاهی را همچنان ادامه دهم، و تا پایان سال تحصیلی معمولاً هر هفته یک جلسه در این باب سخن می گفتم و در همان سال که مشغول این امر بودم، در ذهنم خطور می کرد، این سخنرانی ها را جمع آوری کنم و به صورت رساله ای درآورم، شاید که به خواست خدا بیشتر مثمر ثمر واقع شود، ولی این کار در آن سال عملی نشد، و من همچنان در این فکر بودم، تا اینکه در سال تحصیلی (64-1363ش)، در اصفهان دوباره بحثی را در دبیرستان