- مقدمه 1
- اشاره 3
- اشاره 34
- اشاره 55
- (بسم اللّه الرحمن الرحیم) 59
- (الحمد للّه رب العالمین) 63
- (الرحمن الرحیم) 66
- (إیّاکَ نَعْبُدُ و إیّاکَ نَسْتَعِینُ) 69
- (اهْدِنَا الصَّراطَ المستقیمَ) 70
- (صِراطَ الذینَ أنعمتَ علیهم غیرِ المغضوبِ علیهم و لا الضَّالِّینَ) 72
- اشاره 79
- (بسم اللّه الرحمن الرحیم) 79
- (قُلْ هُوَ اللّه ُ أحَدٌ) 79
- (اللّه ُ الصَّمَدُ) 81
- (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ) 82
- (وَ لَمْ یَکْنُ لَهُ کُفُوا أحَد) 83
گفته شده به اعتبار صفت ربوبیّت و چون ممکن را راهی به آن حقیقت صرفه بسیطه نیست که مبدأ خود را ستایش نماید و ملتجی به او گردد این است که به اعتبار افعال و بروز آثار جلال و جمال اسمائی بر خود وضع کرده و خود را به آنها معرفی نموده، لکن هویت بسیطه حقّه حقیقیه من حیث ذات مقتضی هیچ اسمی و رسمی و صفتی نیست و ذات اقدس از اسم و رسم و صفت زائد بر ذات عاری مبرّی است»(1).
اللّه: عَلَمْ به غلبه برای خدای تعالی است که مجمع همه صفات کمال است و بحث در آن گذشته است.
أحد: اصل آن «وَحَدَ» بود، «واو» به «همزه» تبدیل گشت، شد «أحد».(2)
صاحب المیزان در معنای أحد می فرماید: «و کلمه احد صفتی است که از ماده وحدت گرفته شده، همچنان که کلمه واحد نیز وصفی از این ماده است، چیزی که هست بین احد و واحد فرق است، کلمه احد در مورد چیزی و کسی به کار می رود که قابل کثرت تعدد نباشد، نه در خارج و نه در ذهن و اصولاً داخل اعداد نشود، به خلاف کلمه واحد، که هر واحدی، یک ثانی و ثالثی دارد، یا در خارج و یا در توهم و یا به فرض عقل، که با انضمام به ثانی و ثالث و رابع کثیر می شود و اما احد اگر هم برایش دومی فرض شود، باز خود همان است، چیزی بر او اضافه نشده»(3).
و به قول شیخ ما علّامه محمّد تقی شوشتری«ره» او: «یکی است که تک است نه یکی که ممکن باشد دو داشته باشد»(4).
و در مجموع معنای تحت اللفظی آیه می شود: بگو او خدای یگانه است.
(اللّه ُ الصَّمَدُ)
صمد: «در لغت قصد کردن یا قصد کردن با اعتماد را گویند، و چون در آیه به
1- 1. مخزن العرفان، 4/342.
2- 2. مجمع البیان، ذیل آیه شریفه.
3- 3. ترجمه المیزان، 40/446.
4- 4. حواشی مصحف 2/1542.