فرهنگ اصطلاحات وقف صفحه 281

صفحه 281

فقر

تعریف

«فقر»، در لغت، با فتح و ضم حرف اول آن مصدر فعل «فقر - یفقر» می باشد.

فقیر بر وزن «فعیل» به معنای فاعل است و کسی را گویند که مالش کم است. جمع آن «فقرا» می باشد.

مسکین نیز معنای نزدیک به فقیر دارد(1).

در اصطلاح؛ جرجانی گفته است: فقر عبارت است از نداشتن آنچه که انسان به آن نیاز دارد، ولی نداشتن چیزی که به آن نیاز نیست را فقر نمی گویند(2).

شافعی ها و حنبلی ها می گویند: فقیر کسی است که نه مالی دارد و نه کسبی که رفع نیاز او کند و بر این اساس فقیر از دیدگاه ایشان محتاجتر از مسکین است.

حنفی ها می گویند: فقیر کسی است که کمترین چیز را دارد و آن کمتر از نصاب زکات است.

مالکی ها می گویند: فقیر کسی است که آن مقدار دارد که کفاف قوت سالش را نمی دهد. بر این اساس از نظر حنفی ها و مالکی ها فقیر حالش بهتر از مسکین است.

دسوقی سخنی را از مالکی ها نقل کرده است مبنی بر این که فقیر و مسکین یکی است و آن کسی است که قوت سالش را ندارد، چه اصلاً چیزی نداشته


1- المصباح المنیر، ذیل مادّه «فقر».
2- التعریفات، جرجانی.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه