فرهنگ اصطلاحات وقف صفحه 338

صفحه 338

موقوفه

تعریف

«موقوف»، در لغت، اسم مفعول است از «وقف، یقف، وقفا». از جمله معانی وقف است:

1. منع کردن: گفته می شود: «وقفت الدابّه» و «وقفت فلانا عن الشی ء»؛ یعنی حیوان و فلان شخص را از فلان شی ء منع کردم.

2. حبس کردن: گفته می شود: «وقفت الدار و نحوها»؛ یعنی خانه و مانند آن را در راه خداوند متعال حبس کردم(1).

موقوفه در اصطلاح مالی است که به قصد تقرب به خدا حبس شده است و مردم از تصرف مالکانه در آن مثل خرید، فروش، هدیه و مانند آنها و از رهن کردن آن منع می شوند؛ لذا موقوفه مالی است که در راه خدا حبس شده، بعضی تصرفات در آن ممنوع می باشد (ر.ک: وقف).

خلاصه حکم فقهی

در موقوفه شرط است مالی باشد که در شرع قیمت داشته باشد و با بقای عینش بتوان از آن استفاده شرعی نمود. همچنین شرط است که مملوکِ واقف باشد و کس دیگری در آن حقی نداشته باشد؛ لذا وقف آلات لهو و لعب [که در شرع قیمت ندارد] و مال غیر و آنچه در رهن است جایز نمی باشد.


1- المصباح المنیر؛ المعجم الوسیط، ذیل مادّه «وقف».
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه