فرهنگ اصطلاحات وقف صفحه 58

صفحه 58

اسقاط

تعریف

«اسقاط»، در لغت، مصدر أسقط و به معنای برداشتن و برطرف کردن و برطرف می باشد. سقوط به معنای افتادن به کار می رود؛ مثلاً گفته می شود «سقط الشی ء من یده» یعنی آن چیز از دست او به زمین افتاد. همچنین گفته می شود: «اسقط الفارس اسمه من الدیوان» یعنی: نام جنگجو از دیوان حذف شد(1).

در اصطلاح: ازاله ملک یا حق است از مالک و مستحق نه به مالک و نه به مستحق؛ و بعد از اسقاط دیگر نمی توان آنچه را که ساقط شده است مطالبه کرد؛ چون آنچه ساقط شده است به پایان می رسد، متلاشی می شود و منتقل نمی شود؛ آن طور که در طلاق، عتق، گذشت از قصاص، ابراء از دِین هم به لحاظ مودّی از جمله اسقاطات هستند؛ زیرا بعد از وقوع عفو و ابراء مطالبه آنها امکان ندارد.

نزدیک به معنای اسقاط، «ابراء» است؛ چون عبارت است از این که شخص حقی را که بر گردن دیگری یا قبل از خودش دارد ساقط کند. امّا ابراء نسبت به حقی صورت می گیرد که بر ذمه شخص است به خلاف اسقاط که در آن شرط نیست که نسبت به حق در مقابل غیر باشد(2).


1- الصحاح؛ تاج العروس، ذیل مادّه «سقط».
2- الاختیار، ج 3، ص 152؛ المهذب، ج 1، ص 449؛ شرح منتهی الارادات، ج 3، ص 121.
کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه