- مقدمه 1
- اشاره 1
- وجوب حج 1
- مسأله 1 2
- شرایط وجوب حج 3
- شرط اول: بلوغ. 3
- مسأله 2 3
- اشاره 3
- مسأله 3 3
- مسأله 4 4
- مسأله 6 4
- مسأله 7 4
- مسأله 5 4
- مسأله 8 5
- شرط دوم : عقل 5
- مسأله 9 5
- مسأله 12 6
- شرط سوم : آزادی است. پس بر مملوک (غلام زر خرید) هر چند مستطیع ومأذون از قبل مولای خود باشد، حج واجب نیست. وهر گاه به اذن مولای خود حج نماید حجش صحیح است، ولی کفایت از حجهءالاسلام نمی کند وبعد از آزادی چنان چه دارای شرایط باشد باید دوباره حج نماید. 6
- [شرط چهارم: استطاعت ] 6
- مسأله 11 6
- مسأله 10 6
- مسأله 13 7
- اول: سِعهء وقت 7
- اشاره 7
- دوم : امنیت وسلامتی 7
- اشاره 7
- مسأله 16 8
- مسأله 15 8
- مسأله 14 8
- اشاره 9
- مسأله 17 9
- مسأله 18 9
- شرط سوم : زاد وراحله 9
- مسأله 19 10
- مسأله 20 10
- مسأله 22 10
- مسأله 21 10
- اشاره 11
- شرط چهارم: رجوع به کفایت 11
- مسأله 24 12
- مسأله 23 12
- مسأله 25 12
- مسأله 26 12
- مسأله 29 13
- مسأله 28 13
- مسأله 27 13
- مسأله 31 14
- مسأله 32 14
- مسأله 30 14
- مسأله 33 15
- مسأله 35 15
- مسأله 34 15
- مسأله 37 16
- مسأله 36 16
- مسأله 39 16
- مسأله 38 16
- مسأله 41 17
- مسأله 42 17
- مسأله 40 17
- مسأله 44 18
- مسأله 43 18
- مسأله 46 19
- مسأله 45 19
- مسأله 47 19
- مسأله 48 19
- مسأله 51 20
- مسأله 50 20
- مسأله 49 20
- مسأله 52 21
- مسأله 54 21
- مسأله 53 21
- مسأله 56 22
- مسأله 55 22
- مسأله 58 22
- حج با مال غصبی 22
- مسأله 57 22
- مسأله 60 23
- مسأله 61 23
- مسأله 59 23
- حج زن وزوجه 23
- نذر مزاحم حج 23
- مسأله 64 24
- مسأله 63 24
- مسأله 62 24
- کفایت نایب گرفتن از میقات 24
- مسأله 68 25
- مسأله 65 25
- مسأله 67 25
- مسأله 66 25
- مسأله 69 26
- مسأله 71 26
- مسأله 70 26
- مسأله 72 27
- مسأله 73 27
- وصیّت به حج 27
- مسأله 76 28
- مسأله 74 28
- مسأله 77 28
- مسأله 75 28
- مسأله 78 29
- مسأله 79 29
- مسأله 80 29
- مسأله 83 30
- مسأله 81 30
- مسأله 82 30
- مسأله 85 31
- مسأله 84 31
- مسأله 87 31
- مسأله 86 31
- مسأله 90 32
- مسأله 91 32
- مسأله 88 32
- مسأله 89 32
- مسأله 95 33
- مسأله 94 33
- مسأله 93 33
- مسأله 92 33
- مسأله 98 34
- مسأله 96 34
- مسأله 97 34
- مسأله 99 35
- مسأله 100 35
- مسأله 102 36
- مسأله 103 36
- احکام نیابت 36
- اشاره 36
- مسأله 101 36
- مسأله 105 37
- چهارم: آن که ذمهء نایب در سال نیابت مشغول به حج واجب نباشد که وجوب آن منجّز وحتمی باشد. ودرصورتی که جاهل بوجوب باشد یعنی نداند که حج برخودش واجب است یا می دانسته ولی غافل است وفراموش کرده، که در این دو صورت نیابت وی عیبی ندارد. واین شرط شرط صحت اجاره است نه شرط صحت حج نایب. پس هرگاه در حالی که حج بر خودش واجب بود واز قِبَل دیگری به نیابت او حج نماید ذمهء منوب عنه بری شده است، ولی نایب اجرتی را که قرار داده مستحق نخواهد بود بلکه مستحق اجرهء المثل خواهد بود (اجرهء المثل یعنی نرخ 37
- اول: بلوغ، یعنی نایب باید بالغ باشد. پس حج بچهء نابالغ به جای دیگری کفایت نمی کند، البته در حَجهءالاسلام وحجهای واجب دیگر، هر چند آن بچه ممّیز باشد که خوب وبد را تشخیص دهد. بلی بعید نیست که نیابت وی در حج مستحبی با اذن ولی صحیح باشد. 37
- سوم: ایمان، یعنی نایب باید مؤمن (علاوه بر خدا وپیغمبر، دوازده امام را نیز قبول داشته) باشد. پس نیابت غیر مؤمن کافی نیست، هر چند عمل را برطبق مذهب ما به جا آورد. 37
- مسأله 104 37
- دوم: عقل، یعنی نایب باید عاقل باشد، پس نیابت دیوانه از دیگری صحیح نخواهد بود، خواه دیوانه همیشگی یا ادواری (گاه به گاه) باشد اگر عمل در وقت دیوانگی باشدو واما نایب شدن سفیه عیبی ندارد. 37
- مسأله 106 38
- مسأله 108 38
- مسأله 107 38
- مسأله 109 38
- مسأله 110 39
- مسأله 111 39
- مسأله 112 39
- مسأله 113 40
- مسأله 114 40
- مسأله 115 40
- مسأله 118 41
- مسأله 116 41
- مسأله 117 41
- مسأله 120 42
- مسأله 122 42
- مسأله 119 42
- مسأله 121 42
- مسأله 125 43
- مسأله 123 43
- مسأله 124 43
- مسأله 126 44
- مسأله 128 44
- مسأله 127 44
- مسأله 130 45
- حج مستحبی 45
- مسأله 131 45
- مسأله 129 45
- مسأله 134 46
- مسأله 133 46
- اقسام عمره 46
- مسأله 132 46
- مسأله 135 46
- مسأله 137 47
- مسأله 136 47
- مسأله 139 48
- مسأله 138 48
- مسأله 141 49
- مسأله 140 49
- مسأله 143 50
- قسم اول، یعنی حج تمتع وظیفهء کسی است که فاصلهء وطنش تا مسجدالحرام بیش از شانزده فرسخ 50
- مسأله 142 50
- اقسام حج 50
- اشاره 50
- مسأله 144 51
- قسم دوم وسوم، ی عنی حج اِفراد وحج قِران وظیفهء کسی است که اهل خود مکه یا اطراف آن باشد، به شرطی که فاصلهء بین وطنش تا مسجدالحرام کمتر از شانزده فرسخ باشد. 51
- مسأله 145 51
- حج تمتع 52
- مسأله 146 52
- مسأله 147 53
- دوم: طواف دور خانهء خدا. 53
- اول : احرام از یکی از میقات ها، وتفصیل آنها را خواهی دانست. 53
- اعمال عمرهء تمتع 53
- مسأله 148 53
- اشاره 53
- چهارم: سعی (رفت وآمد) بین صفا ومروه که نام دو جای معین در جنب مسجد الحرام است. 54
- مسأله 149 54
- پنجم: تقصیر، یعنی گرفتن مقداری از مو یا ناخن. وهنگامی که شخص این اعمال پنجگانه را به 54
- اشاره 54
- اعمال حج تمتع 54
- سوم: خواندن دو رکعت نماز طواف. 54
- دوم: وقوف (بودن) در عرفات از یک ساعت بعد از ظهر روز نهم ذی الحجه (روز عرفه) یا از اول ظهر تا مغرب. وعرفات نام جایی است در چهار فرسخی مکه. 55
- هفتم: طواف دور خانهء خدا به عنوان زیارت پس از بازگشت به مکه. 55
- هشتم : به جا آوردن دو رکعت نماز طواف. 55
- چهارم: رمی جمرهء عقبه (زدن سنگریزه) در منی روز عید قربان. ومنی تقریباً یک فرسخ تا مکه فاصله دارد. 55
- سوم: بودن در مزدلفه (مشعر) که بین عرفات ومکه است، از طلوع فجر روز عید قربان (دهم ذی الحجه) تا طلوع آفتاب. 55
- نهم: سعی (رفت وآمد) بین صفا ومروه. وبا این 55
- ششم: تراشیدن سر یا گرفتن مقداری از مو یا ناخن در منی. وبه این عمل آنچه بسبب احرام بر وی حرام شده بود حلال می شود، مگر زن وبوی خوش وشکار بنابر احتیاط. 55
- پنجم: قربانی کردن در منیروز عید. 55
- اول: بستن احرام از مکه به تفصیل وشرحی که خواهد آمد. 55
- دهم: طواف نساء. 56
- سیزدهم: رمی سه جمره (اولی ووسطی وعقبه) در روز یازدهم ودوازدهم، بلکه در روز سیزدهم بنابر احتیاط در صورتی که شب سیزدهم را در منی مانده باشد. 56
- شرایط حج تمتع 56
- ی ازدهم: به جا آوردن نماز طواف نساء. وبه این عمل زن نیز حلال می شود. 56
- مسأله 150 56
- دوازدهم: بیتوته (ماندن شب) در منی شب یازدهم وشب دوازدهم، بلکه شب سیزدهم در بعضی از صور که بیانش می آید. 56
- اشاره 56
- مسأله 151 57
- اول: نیت، که قصدش این باشد که حج تمتع را به جا می آورد. پس اگر نیت حج دیگری نمود یا در نیت تردید داشت، حجش صحیح نخواهد بود. 57
- سوم: آن که عمره وحج در یک سال به جا آورده شوند. پس اگر عمره را به جا آورد وحج را به سال بعد تأخیر نمود، تمتع صحیح نخواهد بود. وفرقی نیست در این حکم بین اینکه تا سال بعد در مکه بماند یا آن که به وطن خود مراجعت نموده ودوباره به مکه بیاید. همچنان که فرقی نیست بین اینکه بعد از عمره به تقصیر از احرام بیرون آید. یا تا سال آینده 57
- پنجم: آن که مجموع اعمال عمرهء تمتع وحج تمتع را یک نفر انجام دهد از طرف یک نفر. پس اگر دو نفر برای انجام حج تمتع از طرف مرده یا زنده ای اجیر شوند که یکی عمره ودیگری حج را انجام دهد، صحیح نخواهد بود. وهمچنین اگر یک نفر حج نماید وعمره را به جای کسی وحج را به جای دیگری انجام دهد، صحیح نخواهد بود. 57
- دوم: آن که عمره وحج هر دو با هم در ماه های حج (شوال ذی القعده وذی الحجه) باشد. پس اگر یک جزء از عمره را قبل از ماه شوال به جا آورده باشد، عمره اش صحیح نخواهد بود. 57
- چهارم: آن که احرام حج در حال اختیار از خود مکه باشد. وبهترین موضع مقام ابراهیم یا حجر اسماعیل است. وچنان چه نتواند از خود مکه احرام ببندد، از هر جا که بتواند باید محرم شود. 57
- مسأله 152 58
- مسأله 154 58
- اشاره 58
- مسأله 153 58
- مسأله 155 59
- دوم: آن که بازگشت وی به مکه پس از گذشتن یک ماه باشد. در این صورت لازم است عمره را دوباره انجام دهد. 59
- اول: آن که بازگشتن به مکه پیش از گذشتن یک ماه از انجام عمره است، که در این 59
- اشاره 60
- حج افراد 60
- مسأله 157 60
- مسأله 156 60
- مسأله 158 61
- دوم: آن که در حج افراد قربانی لازم نیست، ولی در حج تمتع چنان که گفته شد، قربانی لازم است. 61
- اشاره 61
- اول: آن که حج افراد لازم نیست متصل به عمره ودر یک سال باشد، ولی حج تمتع همان طور که گفته شد لازم است متصل وبعد از عمره ودر یک سال 61
- چهارم: آن که احرام حج افراد باید از یکی از جاهایی که گفته شد باشد، واما احرام حج تمتع باید از خود مکه باشد. 62
- پنجم: آن که عمرهء حج افراد را می شود پیش از حج یا بعد از آن به جا آورد، ولی در حج تمتع واجب است عمره پیش از حج باشد. 62
- سوم: آن که در حج افراد جایز است در حال اختیار طواف وسعی حج را بر وقوفین مقدم نمود، ولی در حج تمتع نمی شود این کار را کرد. 62
- مسأله 159 62
- ششم: آن که بعد از احرام حج افراد می شود طواف مستحبی نمود. ودر حج تمتع پس از احرام 62
- مسأله 160 62
- حج قران 63
- مسأله 161 63
- میقات های احرام 63
- اشاره 63
- توضیح: آن که چون در حج قران باید قربانی همراه حاجی باشد، باید بر او علامت بگذارد یعنی اگر شتر است کوهان او را بشکافد واگر گوسفند باشد گوش او را دریده یا پشت وسر وگردن او را رنگ کند، که این را اشعار گویند یا آن که چیزی بر گردن حیوان مانند زنگوله یا چیزی دیگر بیاویزد که این را تقلید (قلاده، گردنبند) می گویند. ویکی از این دو 63
- اشاره 64
- 2 - وادی عتیق 64
- اشاره 64
- 1 - مسجد شجره 64
- مسأله 162 64
- مسأله 163 65
- 3 - جحفه 65
- اشاره 65
- 4 - یلملم 65
- 8 - جعرانه 66
- 6 - مکهء مکرمه 66
- 7 - منزل خود شخص 66
- 5 - قرن المنازل 66
- مسأله 164 67
- احکام میقات ها 67
- 9 - محاذات مسجد شجره 67
- مسأله 165 68
- مسأله 168 69
- اول: آن که می تواند به میقات برگردد، که در این صورت واجب است به میقات برگشته واز آن احرام ببندد، خواه برگشتنش از داخل حرم یا از خارج آن باشد. پس اگر چنین کاری کرد، عملش بدون اشکال صحیح خواهد بود. 69
- مسأله 166 69
- اشاره 69
- مسأله 167 69
- دوم: آن که مکلف در حرم باشد ونتواند به 70
- مسأله 169 70
- چهارم: آن که خارج حرم باشد ونتواند به میقات برگردد. در این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد. 70
- اشاره 70
- سوم: آن که در حرم باشد ونتواند به میقات یا بیرون حرم برود، هر چند به جهت بیم فوت حج باشد. ودر این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد. 70
- سوم: آن که در حرم باشد وبرگشتن به خارج حرم برایش ممکن نباشد، که در این صورت لازم است از جای خود احرام ببندد، هر چند وارد مکه شده باشد. 71
- چهارم: آن که در خارج حرم باشد ونتواند به میقات برگردد، که در این صورت لازم است از جای خود محرم شود. ودر تمام این چند صورت حکم به صحت عمل مکلف می شود، اگر وظایفی را که گفته شد انجام بدمد. 71
- اول: آن که بتواند به میقات برگردد، که در این صورت واجب است به میقات برگشته واز همانجا احرام ببندد. 71
- مسأله 170 71
- دوم: آن که در حرم باشد وبرگشتن به میقات غیر ممکن وبه خارج حرم ممکن باشد، که در این صورت لازم است از حرم بیرون رفته واز خارج حرم محرم شود. واولی در این صورت این است که هر چه بتواند از حرم دور شود واحرام ببندد. 71
- مسأله 171 72
- مسأله 172 72
- مسأله 173 72
- مسأله 175 73
- مسأله 176 73
- کیفیت احرام 73
- مسأله 174 73
- اشاره 74
- اشاره 74
- اول: نیت، 74
- مسأله 178 75
- دوم: تلبیه 75
- مسأله 177 75
- اشاره 75
- مسأله 181 76
- مسأله 179 76
- مسأله 180 76
- مسأله 182 77
- مسأله 184 77
- مسأله 183 77
- سوم: پوشیدن دو جامهء احرام 78
- مسأله 186 78
- مسأله 187 78
- مسأله 185 78
- مسأله 189 79
- مسأله 188 79
- مسأله 190 79
- اشاره 79
- مسأله 191 80
- مسأله 193 80
- مسأله 192 80
- مسأله 194 80
- مسأله 198 81
- مسأله 195 81
- مسأله 196 81
- مسأله 197 81
- اشاره 82
- تروک احرام 82
- مسأله 200 85
- مسأله 199 85
- 1 - شکار حیوان صحرایی 85
- مسأله 203 86
- مسأله 202 86
- مسأله 201 86
- مسأله 204 86
- مسأله 206 87
- اشاره 87
- مسأله 205 87
- کفّارات شکار 87
- مسإله 208 88
- مسأله 209 88
- مسأله 210 88
- مسأله 207 88
- مسأله 214 89
- مسأله 213 89
- مسأله 211 89
- مسأله 212 89
- مسأله 217 90
- مسأله 215 90
- مسأله 218 90
- مسأله 216 90
- 2 - نزدیکی با زنان 91
- مسأله 219 91
- مسأله 220 91
- مسأله 223 92
- مسأله 222 92
- مسأله 221 92
- مسأله 224 93
- مسأله 225 93
- 3 - بوسیدن زن 94
- مسأله 228 94
- مسأله 227 94
- 4 - لمس زن 94
- مسأله 226 94
- مسأله 229 95
- 5 - نگاه کردن به زن وملاعبه با او 95
- مسأله 230 95
- مسأله 231 95
- مسأله 232 96
- مسأله 233 96
- 6 - _استمناء 96
- 7 - عقد نکاح 96
- مسأله 236 97
- مسأله 235 97
- مسأله 234 97
- مسأله 237 98
- 8 - استعمال بوی خوش 98
- مسأله 238 98
- مسأله 240 98
- مسأله 239 98
- مسأله 243 99
- مسأله 241 99
- مسأله 242 99
- 9 - پوشیدن لباس دوخته بر مردان 99
- مسأله 244 100
- مسأله 245 100
- 10 - سرمه کشیدن 100
- مسأله 246 100
- مسأله 247 101
- 11 - نگاه کردن در آینه 101
- 13 - دروغ ودشنام 102
- 12 - پوشیدن چکمه وجوراب 102
- مسأله 248 102
- مسأله 249 102
- اول: آن که بری اثبات فضیلت وبرتری برای خود باشد که توهین دیگری را دربر داشته باشد. این عمل فی نفسه حرام است. 102
- اول: آن که ضرورتی مانند اثبات حق یا از بین بردن باطلی اقتضای قسم خوردن کند، که در این صورت قسم خوردن حتی به دو کلمهء مذکور عیبی 103
- مسأله 250 103
- اشاره 103
- مسأله 251 103
- 14 - جدال نمودن 103
- 16 - زینت نمودن 104
- دوم: آن که مراد قسم خوردن نباشد بلکه قصدش اظهار محبت یا تعظیم باشد، مثل اینکه بگوید تو را به خدا این کار را نکن ومانند آن. 104
- مسأله 253 104
- 15 - کشتن جانور بدن 104
- مسأله 254 104
- مسأله 252 104
- مسأله 255 105
- مسأله 257 105
- مسأله 256 105
- 17 - مالیدن روغن به بدن 105
- مسأله 259 106
- دوم: آن که ضرورت ایجاب کند که مو جدا شود، آن که بلندی مو وزیادی اش باعث سردرد یا ناراحتی دیگر شود. 106
- مسأله 258 106
- اول: آن که شپش بدن محرم زیاد شود ومتأذّی باشد از آن. 106
- اشاره 106
- 18 - جدا نمودن مو از بدن 106
- 19 - پوشانیدن سر بر مردان 107
- سوم: آن که مو در پلک چشم روییده باشد که محرم را ناراحت کند. 107
- مسأله 260 107
- مسأله 261 107
- مسأله 263 108
- مسأله 265 108
- مسأله 264 108
- مسأله 262 108
- 20 - پوشانیدن رو بر زنان 108
- مسأله 266 109
- مسأله 268 109
- 21 - زیر سایه رفتن مردان 109
- مسأله 267 109
- مسأله 269 109
- مسأله 272 110
- مسأله 270 110
- مسأله 271 110
- 22 - بیرون آوردن خون از بدن 111
- مسأله 275 111
- مسأله 274 111
- 23 - ناخن گرفتن 111
- مسأله 273 111
- مسأله 277 112
- مسأله 276 112
- 24 - دندان کندن 112
- مسأله 280 113
- 25 - برداشتن سلاح 113
- مسأله 279 113
- مسأله 281 113
- مسأله 278 113
- اشاره 114
- مسأله 282 114
- 2 - کندن درخت وگیاه حرم 114
- مسأله 283 114
- 1 - شکار در حرم 114
- مسأله 284 115
- مسأله 285 115
- طواف 116
- اشاره 116
- جای کشتن کفارات 116
- مسأله 287 116
- مسأله 276 116
- دوم: [طهارت از حدث] 117
- مسأله 288 117
- اول : نیت 117
- اشاره 117
- مسأله 289 118
- مسأله 293 119
- مسأله 290 119
- حیض شدن در عمره تمتع 119
- مسأله 292 119
- اشاره 119
- مسأله 291 119
- مسأله 294 120
- مسأله 295 121
- مسأله 296 121
- شرط سوم :[طهارت از خبث] 122
- مسأله 297 122
- مسأله 299 122
- مسأله 298 122
- مسأله 300 123
- مسأله 302 123
- مسأله 301 123
- اشاره 123
- اشاره 124
- مسأله 305 124
- شرط چهارم [مختون بودن مردان] 124
- مسأله 303 124
- مسأله 304 124
- شرط پنجم از شرط طواف، پوشاندن عورت است بنابر احتیاط. وساتر بایستی مباح باشد. واحتیاط این است که ساتر دارای جمیع شرایط لباس نمازگزار باشد. 125
- واجبات طواف 125
- هفت چیز در طواف معتبر وواجب است: 125
- اول: آن که از حجر الاسود شروع شود، 125
- دوم: آن که هر شوط ودوری به حجر الاسود ختم شود. ودر شوط آخر احتیاطاً قدری از حجر بگذرد وزیادی را مقدمهء علمیه محسوب دارد. 125
- چهارم: آن که حجر اسماعیل را داخل مطاف قرار دهد، به این معنی که دور حجر اسماعیل بگردد وداخل حجر نرود. 126
- سوم: آن که کعبه (خانهء خدا) در جمیع احوال طواف طرف چپ خود قراردهد. وچنان چه کعبه به جهت بوسیدن ارکان یا به جهت ازدحام رو به رو یا پشت سر یا طرف راست قرار گرفت، آن مقدار از 126
- مسأله 306 126
- پنجم: آن که طواف کننده از بیرون دور خانهء خدا دور بزند نه درون خانهء خدا، ودور تا دور خانهء خدا به طور شیب بنایی شده که به آن شاذروان می گویند که نبایستی طواف کننده روی آن راه برود. 126
- ششم: آن که هفت دور متوالی وپی در پی دور 126
- مسأله 309 127
- مسأله 307 127
- مسأله 308 127
- مسأله 310 127
- مسأله 312 128
- مسأله 311 128
- مسأله 313 128
- نقص در طواف 129
- مسأله 314 129
- مسأله 316 129
- مسأله 315 129
- اول: آن که طواف کننده مقدار زیادی را به قصد جزئیت طوافی که مشغول است یا طواف دیگری به جا نیاورده باشد، که در این صورت طوافش به این زیادی باطل نخواهد شد. 130
- زیادی در طواف 130
- مسأله 317 130
- سوم: آن که زیادی را پس از فراغت از طواف، به قصد جزئیت آن به جا آورد، که در این صورت نیز اظهر بطلان طواف است. 130
- دوم: آن که هنگام شروع به طواف یا در اثنا چنین قصد کند که زیادی، جزء طوافش باشد. یعنی بنا داشته باشد که طواف را هشت شوط یا بیشتر نماید. 130
- شک در عدد اشواط 131
- مسأله 319 131
- مسأله 318 131
- چهارم: آن که زیادی را به قصد جزئیت طواف دیگری به جا آورد وطواف دوم را تمام کند، که در این صورت گرچه در طواف زیادی نداشته، ولی احوط بلکه اظهر بطلان طواف اول است به جهت آن که دو طواف واجب را پشت سر هم آورده. 131
- پنجم: آن که قصد جزئیت زیادی را برای طواف دیگر بنماید واتفاقاً نتواند طواف دیگر را به آخر برساند. در این صورت نه زیادی هست ونه قران، ولی گاهی طواف در این صورت به جهت عدم تحقق قصد قربت باطل می شود، وآن در صورتی است که 131
- مسأله 323 132
- مسأله 322 132
- مسأله 321 132
- مسأله 320 132
- مسأله 326 133
- مسأله 325 133
- مسأله 324 133
- مسأله 327 134
- مسأله 330 134
- مسأله 328 134
- مسأله 329 134
- نماز طواف 135
- مسأله 333 135
- مسأله 332 135
- مسأله 331 135
- اشاره 135
- مسأله 335 136
- مسأله 336 136
- مسأله 334 136
- سعی 137
- مسأله 337 137
- اشاره 137
- مسأله 338 137
- مسأله 340 138
- مسأله 341 138
- مسأله 339 138
- مسأله 342 139
- احکام سعی 139
- مسأله 344 139
- مسأله 343 139
- اشاره 139
- مسأله 345 140
- مسأله 347 140
- مسأله 346 140
- مسأله 348 141
- مسأله 350 141
- مسأله 349 141
- مسأله 353 142
- شک در سعی 142
- مسأله 351 142
- مسأله 352 142
- اشاره 143
- مسأله 354 143
- تقصیر 143
- مسأله 355 143
- مسأله 356 143
- مسأله 358 144
- مسأله 359 144
- مسأله 357 144
- مسأله 360 144
- اشاره 145
- اول احرام است. وبهترین وقت آن روز تَروِیَه (هشتم ذی الحجه) است. وسه روز پیشتر از آن هم جایز است، خصوصاً برای پیرمردان وبیماران 145
- 1 - احرام حج 145
- مسأله 361 145
- واجبات حج 145
- مسأله 362 146
- مسأله 364 146
- مسأله 363 146
- مسأله 365 147
- مسأله 367 147
- مسأله 366 147
- مسأله 368 147
- 2 - وقوف در عرفات 148
- مسأله 371 148
- مسأله 370 148
- مسأله 369 148
- اشاره 148
- مسأله 372 149
- مسأله 374 149
- مسأله 373 149
- اشاره 150
- دوم: آن که علم به خلاف فرض شود، که انسان بداند روزی که به حکم قاضی روز عرفه (نهم) است، واقعاً روز ترویه وهشتم باشد، که در این صورت وقوف با آن ها کافی نخواهد بود. ودر این حال اگر مکلف تمکن از عمل به وظیفه را داشته باشد ولو به وقوف اضطراری در مزدلفه بدون محذور حتی محذور مخالفت تقیه، باید عمل به وظیفه نماید، ودر غیر این صورت حجش بدل به عمرهء مفرده شده وحجی نخواهد داشت. وچنان چه استطاعتش از همین سال بوده وبرای سال های بعد باقی نخواهد ماند، وجوب حج از او ساقط خواهد بود، مگر اینکه استطاعت تازه ای پیدا کند که در این صورت دوباره حج می نماید. 150
- اول: آن که احتمال برود که حکم او مطابق واقع است، که در این صورت پیروی از آن ها ووقوف با آن ها وترتیب جمیع آثار ثبوت ماه که راجع به اعمال حج است واجب می شود. وبنابر اظهر همین مقدار در حج کافی است. وکسی که مخالفت تقیه نموده وبگوید احتیاط در مخالفت آنها است فعل حرام به جا آورده ووقوفش فاسد خواهد بود. وخلاصه آن که پیروی از حاکم سنّی به جهت تقیه واجب است وبا تقیه حج صحیح است. واحتیاط در این جا مشروعیت ندارد، بخصوص که بیم تلف نفس ومانند آن باشد که در زمان ما این اتفاق می افتد. 150
- 3 - وقوف در مزدلفه 150
- مسأله 375 150
- اشاره 151
- مسأله 377 151
- مسأله 378 151
- مسأله 376 151
- مسأله 380 152
- اشاره 152
- اول: آن که هیچ یک از وقوفهای اختیاری واضطراری را درک نکند، که در این صورت حجش باطل، ولازم است با همان احرام حج، عمرهء مفرده به جا آورد. وواجب است در صورتی که استطاعتش 152
- مسأله 379 152
- درک وقوفین 152
- دوم: آن که وقوف اختیاری عرفات واضطراری نزدلفه را درک نماید. 153
- سوم: آن که وقوف اضطراری عرفات واختیاری مزدلفه را درک نماید، که در این صورت حجش بی اشکال صحیح است. 153
- ششم: آن که فقط وقوف اضطراری مزدلفه 153
- چهارم: آن که وقوف اضطراری هر یک از عرفات ومزدلفه را درک نماید، که اظهر در این صورت این است که حجش صحیح باشد، گرچه احوط در صورتی که شرایط وجوب حج باقی یا حج قبلاً بر ذمه اش مستقر شده باشد، در سال آینده حج به جا آورد. 153
- پنجم: آن که فقط وقوف اختیاری در مزدلفه را درک کند، که در این صورت نیز حجش صحیح است. 153
- هفتم: آن که فقط وقوف اختیاری عرفات را درک نماید، که اظهر در این صورت باطل بودن حج وانقلاب آن به عمرهء مفرده است مگر آن که شب، وقوف در مزدلفه بنماید واز روی جهل به مسئله قبل از فجر از آن جا افاضه (کوچ) کند چنان چه قبلاً گذشت. ولی در صورت امکان بازگشت، اگر چه تا ظهر روز عید باشد واجب است برگردد وقدری در مزدلفه توقف نماید وچنان چه ممکن نباشد حج او صحیح است ومی بایست یک گوسفند قربانی کند. 153
- هشتم: آن که فقط وقوف اضطراری عرفات 154
- اشاره 154
- واجبات منی 154
- 4 - رمی جمرهء عقبه 154
- مسأله 381 156
- مسأله 383 156
- مسأله 382 156
- اشاره 157
- مسأله 385 157
- 5 - ذبح ونحر در منی 157
- مسأله 384 157
- مسأله 386 158
- مسأله 388 158
- مسأله 387 158
- مسأله 390 159
- مسأله 389 159
- مسأله 392 159
- مسأله 391 159
- مسأله 393 160
- مسأله 394 160
- مسأله 395 160
- مسأله 396 161
- مسأله 398 161
- مسأله 397 161
- مسأله 401 162
- مسأله 402 162
- مسأله 400 162
- مسأله 399 162
- مصرف قربانی 163
- مسأله 403 163
- مسأله 404 163
- مسأله 405 163
- مسأله 406 164
- مسأله 407 164
- 6 - حلق یا تقصیر 164
- اشاره 164
- مسأله 410 165
- مسأله 409 165
- مسأله 411 165
- مسأله 408 165
- مسأله 414 166
- [7 - 8 - 9]طواف حج ونماز آن وسعی 166
- مسأله 413 166
- مسأله 412 166
- مسأله 417 167
- مسأله 415 167
- اشاره 167
- مسأله 416 167
- مسأله 418 168
- مسأله 420 168
- مسأله 421 168
- مسأله 419 168
- 10 - 11 - طواف نساء ونماز آن 169
- اشاره 169
- مسأله 422 169
- مسأله 423 169
- مسأله 425 170
- مسأله 427 170
- مسأله 426 170
- مسأله 424 170
- مسأله 428 171
- مسأله 430 171
- مسأله 429 171
- مسأله 431 172
- مسأله 433 172
- اشاره 172
- 12 - بیتوته در منی 172
- مسأله 432 172
- مسأله 434 173
- مسأله 435 174
- مسأله 436 174
- اشاره 174
- 13 - رمی جمرات 174
- مسأله 438 175
- مسأله 440 175
- مسأله 439 175
- مسأله 437 175
- مسأله 443 176
- مسأله 441 176
- احکام مصدود 176
- مسأله 444 176
- مسأله 442 176
- مسأله 445 177
- مسأله 446 177
- مسأله 450 178
- مسأله 448 178
- مسأله 447 178
- مسأله 449 178
- مسأله 453 179
- مسأله 451 179
- مسأله 452 179
- مسأله 454 180
- مسأله 456 180
- مسأله 455 180
- آداب ومستحبات حج 181
- مسأله 457 181
- مسأله 459 181
- مسأله 458 181
- مستحبات احرام 182
- مستحبات سفر 182
- اشاره 182
- مکروهات احرام 186
- مستحبات دخول حرم 187
- مستحبات دخول مکهء معظمه 188
- آداب مسجد الحرام 188
- آداب ومستحبات طواف 191
- مستحبات نماز طواف 193
- مستحبات سعی 195
- مستحبات احرام تا وقوف به عرفات 198
- مستحبات وقوف به عرفات 199
- مستحبات وقوف به مزدلفه 204
- مستحبات رمی جمرات 206
- مستحبات هَدْی 208
- مستحبات حلق 209
- مسحبات طواف حج ونماز آن وسعی 209
- مستحبات دیگر مکهء معظمه 211
- طواف وداع 213
- زیارت حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) 214
- زیارت حضرت صدیقه(علیها السلام) 215
- دعاء امام حسین(علیه السلام) در روز عرفه 216
محرم نبایستی تمامی یا قسمتی
*****مناسک حج (فارسی): 177
از ناخن خود را بگیرد مگر در صورتی که بقای ناخن ضرر داشته باشد، مانند اینکه ناخن کنده شده وماندنش سبب ناراحتی شود، که در این صورت بریدنش جایز است واز هر ناخنی یک مشت طعام کفاره بدهد.
مسأله 276
کفارهء گرفتن هر ناخنی یک مُد طعام است، وکفارهء گرفتن ناخن ها دست در یک مجلس یک گوسفند است. وهمچنین پا. وچنان چه گرفتن ناخن دست وپا در یک مجلس باشد، کفاره اش نیز یک گوسفند است. وچنان چه ناخن دست ها در یک مجلس وناخن پاها را در مجلس دیگر بگیرد، کفارهء آن دو گوسفند است.
مسأله 277
هرگاه محرم به فتوای کسی که ناخن گرفتن را جایز می داند ناخن خود را گرفت وخون درآمد، کفاره اش بنابر احتیاط بر فتوا دهنده
*****مناسک حج (فارسی): 178
است.