یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 100

صفحه 100

شود انقرض بذمّت او منتقل شود و برو لازمست که ادا نماید و اگر صاحب قرض درگذرد از مضمون عنه و بدو گوید که مرا از تو چیزی ستدنی نیست انقرض بر ضامن باقیست ازو طلب می‌تواند نمود و اگر بضامن گوید که ترا بمن چیزی دادنی نیست چیزی از انقرض بر ضامن و مضمون عنه دادنی نمیماند و اگر ظاهر شود که ضامن مفلس است و صاحب مال نیست بمقدار انقرض مضمون له را میرسد که عقد ضمانی را باطل کند و قرض از مضمون عنه بستاند و امّا اگر بعد از انکه ضامن شده باشد مفلس شود مضمون له را نمیرسد که عقد باطل کند بلکه از ضامن بایدش ستد چون غنی گردد و جائز است ضامنی قرض بانکه در حال بدهد یا بعد از مدّتی اگر چه انقرض حال باشد و ضامن اگر برخصت مضمون عنه ضامن شده انچه بمضمون له میدهد میرسدش که ازو باز ستاند و اگر بیرخصت او ضمان شده نمیرسدش و اگر در عوض قرض کالائی داده باشند از مضمون عنه باز ستانند انچه کمتر است از قرض یا قیمت ان و اگر مضمون له از قرض چیزی بدو بخشد انرا از مضمون عنه باز نستانند سوّم مضمون عنه و رضای او شرط نیست در صحّت ضمان چهارم مضمون له و رضای او شرط است و قبول او بقول احتمال اشتراط دارد پنجم دین است که بر ان ضمان میشود و شرط است که در وقت ضمانی ان دین نزد مضمون عنه ثابت باشد پس اگر ضمانی قیمت چیزی شوند که بعد ازین خواهند خرید درست نباشد و اگر بنده را مال کتابت بخواجه باید داد جائز باشد ضمانی بر ان و همچنین رواست بر نفقه زن که نزد شوهر است از انوقت گذشته و وقت حال و ضمانی نفقه اینده جائز نیست و اگر چیزی نزد کسی باشد بغصب یا از برای خریدن جائز است ضمانی ان و اگر بامانت باشد جائز نیست و جائز است که کسی ضامن ضامن شود و دیگری ضامن او و همچنین هر چند که خواهند و شرط نیست که ضامن بداند که ان دین چند است پس اگر ضامن شود بانچه او را دادنی است درست است و بر ضامن لازمست انچه بگواه ثابت شود یا بسوگند مضمون له و درست نیست ضمان شدن انچه گواه بر ان گواهی دهد و اگر کسی مالی بفروشد و دیگری ضامن شود بانکه چون معلوم شود که انمال از ان بایع نیست قیمت را بمشتری باز دهد برو لازمست که قیمت بدهد چون معلوم شود که ان بیع باطل بوده است بسبب انکه انمال ملک دیگری بوده و اگر معلوم شود که بعضی ملک دیگری بوده قیمت مقدار ان بایدش داد و اگر بیع باطل شود بواسطه عیب و مانند ان قیمت برو لازم نباشد و اگر ضامن گوید که دین بمضمون له داده‌ام و او گوید نداده قول مضمون له معتبر است چون سوگند یاد کند و اگر مضمون عنه گواهی دهد بانکه ضامن داده قبول نمایند اگر تهمت نباشد و اگر گواهی او رد کنند بواسطه فسق و مضمون له سوگند یاد کند بر ضامن لازمست انچه سوگند یاد کرده بر ان و درین هنگام ضامن باز ستاند از مضمون عنه انچه اوّلا داده نه انچه ثانیا بسوگند میدهد و اگر مضمون عنه گواهی ندهد بانکه ضامن دین داده باز دهد بدو انچه ثانیا بمضمون له میدهد اگر زاید نباشد بر انچه اوّل داده‌

فصل دوّم در حوالة

و حواله عقدیست مشروع و جهة نقل و کشش دین از کسی بر کسی دیگر و متعلق است ان بسه شخص محیل و او انکسی است که حق برو لازم است و حواله می‌کند و محتال و او انست که حواله قبول مینماید و محال علیه و او انکس است که حواله برو

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه