یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 101

صفحه 101

مینمایند و حقش بمحیل می‌باید داد و ان حق را محال به میگویند و شرط است در حواله رضای ایشان هر سه و انکه دانند قدر انچه بدان حواله میکنند و شرط است که محال علیه غنی باشد یا انکه محتال داند که او مالک چیزی نیست و شرط است که حق ثابت باشد بر محیل و واجب نیست قبول حواله و اگر چه بر غنی باشد و حواله موجب نقل حق است از محیل بر محال علیه و شرط نیست که محال علیه را چیزی بمحیل باید داد و اگر کسی حقی حواله نماید بر کسی و باز انکس حواله کند بر کسی دیگر درست است و اگر محال علیه حق را بمحتال دهد و از محیل طلب کند پس محیل گوید که مرا از تو انحق ستدنی بود سخن او معتبر است با سوگند و صحیح است حواله بمالی که بنده خود را بدان از خواجه میخرد و اگر حال باشد و نیز اگر موجل باشد و همچنان درست است حواله بحق مؤجل و اگر مشتری حواله بایع کند بقیمت انچه خریده بر کسی بعد از ان انچه خریده باز پس دهد بواسطه عیب باطل می‌شود حواله و اگر قیمت بایع ستده باشد باز دهد بمشتری و محال علیه از ان حق خلاص است و اگر بایع حواله کند بقیمت انچه فروخته بر مشتری بعد از ان مشتری فسخ انعقد کند حواله باطل نمی‌شود و اگر انعقد باطل باشد بسبب انکه انچه فروخته‌اند مال دیگری بوده باطل است حواله بایع و مشتری‌

فصل سوّم در کفالت‌

و ان تعهد بنفس کسی است جهة شخصی که حقی دارد برو یعنی قبول کند حاضر گردانیدن او چون صاحب حق طلبد و انکس که متعهد می‌شود او را کفیل میگویند و صاحب حق را مکفول له و انکه حق دادنی دارد مکفول و شرط است ارضای کفیل و مکفول له و شرط است که مکفول معین باشد پس اگر کسی کفیل شخصی شود از جمله ان دو کس که حقی نزد ایشانست کفالت باطل است و شرط است کفالت بلفظی باشد که بان اراده ذات انکس کنند مثل انکه گوید که کفیل بدن او شدم یا سر او یا روی او و اگر گوید کفیل دست یا پای او درست نباشد و درست است کفالت حال و موجل و اگر تعیّن نکند که حال باشد یا موجل حکم حال دارد و هر وقت که صاحب حق خواهد تواند طلبید و اگر مؤجل باشد شرط است تعیین مدّت و بعد از کفالت اگر کفیل مکفول را تسلیم صاحب حق کند خلاص می‌شود و الّا او را حبس نمایند تا مکفول را حاضر کند یا انکه حقی که برو لازم است بدهد و اگر تسلیم نماید مکفول را و او در دست ظالمی باشد که صاحب حق حق خود ازو نتواند ستد تسلیم درست نباشد و اگر کفیل در وقت کفالت گوید اگر انکس را حاضر نکنم انچه او را دادنیست مرا باید داد برو لازم نیست الّا انکه مکفول حاضر کند و ان حق برو لازم نمیشود و اگر کسی قرضداری را از دست صاحب ان بزور خلاص کند لازم است برو که قرضدار را حاضر نماید یا قرض بدهد و اگر انکس خونی کرده باشد لازمست که حاضرش سازند یا دیت خون بدهد و اگر کفالت موجل باشد تسلیم مکفول پیش از مدّت لازم نیست و خلاص می‌شود کفیل بانکه بمیرد مکفول یا تسلیم نفس خود کند بصاحب حق یا کفیل او را حاضر گرداند و اگر کفیل شخصی شود از برای دو کس که نزد ایشان حاضر کند بتسلیم بیکی از ایشان خلاص نمی‌شود از کفالت و اگر مکفول حاضر نباشد در انمحل که از کفیلش طلبند مهلتش بدهند چندان مدّت که برود و او را بیاورد و اگر در عقد کفالت تعیّن محل کنند که مکفول را حاضر کنند متعیّن میشود و الّا در بلده

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه