یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 126

صفحه 126

باشد و خیاطی بیاموزد انزیادتی از مالکست و اگر اثری ناقص شود مثل انکه بنده خیاطی فراموش کند تاوان ان بر غاصب لازمست و اگر چیزی غصب کند و رنگ نماید رنگ از ان ببرد چون میسّر باشد و مالکشرا تکلیف بر ان میرسد و اگر نقصانی شود تاوان کشد و اگر مالک و غاصب متّفق باشند در گذاشتن رنگ و انچیز را بفروشند مالک راست قیمت ان چیز و غاصب راست قیمت رنگ و اگر چیزی غصب کند مثل گندم و بمثل ان یا بهتر از ان خلط کند غاصب و مالک شریک‌اند و اگر خلط کند بگندمی بدتر از ان یا بجنسی دیگر مانند جو بر غاصب لازمست مثل انچه غصب نموده و هر فائده که از مغصوب پیدا شود نزد غاصب در ضمان اوست و اگر از مغصوب نزد او فربه شود قیمتش زیاده گردد بعدا ان لاغر شود قیمتش نقصان شود نقصان بر غاصب لازمست پس اگر باز فربه شود و قیمتش همان شود نقصان برو لازم نیست و اگر کسی کنیزکی غصب کند و با او نزدیکی کند برو لازمست ده یک از قیمت او اگر بکر باشد و بیست یک قیمت او اگر بکر نباشد مادام که کنیز نداند که نزدیکی باو حرام است یا انکه بزور با او نزدیکی کند و اگر داند یا برغبت نزدیکی باو قبول کند بر غاصب چیزی لازم نیست الّا انچه عوض بکارت باشد و اگر کسی شیره انگور غصب کند و مبدّل بشراب شود بعد از ان مبدّل بسرکه شود ملک مالکست و اگر نقصانی شود بر غاصب لازمست و اگر کسی غصب کند زمینی و درخت نشاند درخت از ان غاصب است و برو لازمست اجرت و بر کندن درخت و کودها انپاشتن و تاوان نقصانی اگر شود و اگر کسی غلامی غصب کند پس انغلام کسی را بکشد یا جنایتی کند تاوان بر غاصب است و اگر غاصب مغصوب را از انشهر که غصب کرده بیرون اورد لازمست برو که باز بانجا برد و اگر غاصب گوید که مغصوب تلف شده یا انکه قیمت ان مبلغی معیّن است یا انکه مغصوب صفتی که موجب زیادتی قیمت است نداشته سخن او معتبر است چون سوگند یاد کند و اگر مالک گوید که مغصوب سالم بود و هیچ عیبی نداشت یا بعد از انکه غلام مغصوب مرده باشد گوید باز بمن نداده سخن او معتبر است چون سوگند یاد کند

کتاب وصیّة

مقدّمه‌

وصیّت شرعا تصرّفیست در مال بعد از وفات موصی کسی است که وصیّت می‌کند موصی له کسیست که وصیّت از برای اوست موصی به مالیرا که بان وصیّت است وصی کسیرا که مهم طفل باو رجوع است و وصیّت مطلق است یا مقید مطلق انست که موت مقید بچیزی نباشد و مقید بخلاف این است همچو موتی که باینمرض باشد یا درینسال‌

باب اوّل در ارکان وصیّت‌

و انچهار است اوّل صیغه است یعنی ایجاب و ان هر لفظیست که دلالت بر معنی وصیت کند همچو بدهید بعد از وفات من زید را چندین یا او راست بعد از وفات من چندین یا وصیّت کردم او را بچندین یا حج گذارید از برای من یا صدقه کنید یا مسجدی بنا کنید یا این بنده را ازاد سازید و مانند ان در وصیّت مطلق و امّا در وصیّت مقید همچو بدهید او را چون بمیرم درینمرض یا درینسال و قبول از موصی له یا از ولی او و ان هر لفظیست که دلالت بر قبول کند و شرط نیست که در حین ایجاب باشد بلکه جائز است که بعد از وفات قبول کند مادام که موصی رد ننموده باشد و بعضی گفته‌اند که صحیح نیست قبول الّا بعد از وفات زیرا که انتقال بعد از موت است و اگر رد کند پیش از وفات موصی جائز است که قبول کند بعد از موت او و لیکن اگر بعد از موت پیش از قبول رد کند وصیّت باطل گردد و اگر قبول کند پس رد کند باطل نشود و اگر چه قبض ننموده باشد نزد اکثر و اگر موصی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه