یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 128

صفحه 128

از وصیّت بقدر ثلث مال حاضر تسلیم نمایند و هر چه از مال غائب حاصل شود بقدر ثلث ان از وصیّت تسلیم مینمایند و اعتبار ثلث نمایند از هر چه میت گذاشته و اگر چه دیت او باشد ورثه بان صلح نموده باشند در قتل بعمد بحث دوّم وصیّت به پنجیک فاضلتر است از وصیّت بچهار یک و بچهار یک فاضلتر است از سه یک و صحیحست وصیّت بان بچه که در شکم مادر است و بانچه ابستن گردد بان کنیز یا چهار پا یا درخت و اگر گوید در شکم این زن اگر پسر است او را دو درهم باشد و اگر دختر است او را یکدرهم صحیح باشد پس اگر هر دو باشند ایشانرا سه درهم رسد و اگر وصیّت کند بمنفعتی همچو خدمت بنده مثلا بمدّتی معیّن قیمت کنند انمنفعت را اگر زیاد از ثلث ترکه باشد بقدر ثلث موصی له را رسد و طریق قیمت کردن منفعت انست که ان بنده را مثلا بی خدمت انمدّت قیمت نمایند و با خدمت ان مدّت قیمت نمایند و تفاوت بین القیمتین قیمت منفعت باشد و موصی له را رسد اجاره ان خدمت پس اگر کسی انرا تلف کند بقیمت ان مثل او بخرند و نفقه بنده که وصیّت بخدمت او شده بر وارث باشد و موصی له را تصرّف در خدمت او رسد و وارثرا در بندگی او بفروختن و بخشیدن و بان حق موصی له باطل نشود و اگر وصیّت کند کسی را بیکی از بندگان خود پس همه بمیرند الّا بر یک متعیّن شود وصیّت در ان موافق اقوال اکثر محقّقین و اگر همه بمیرند باطل شود و باطل نمی‌شود بکشته شدن بنده پس موصی له را رسد طلب قیمت ان از جانی و اگر وصیّت کند بازادی همه بندگان خود و او را غیر از ایشان چیزی نباشد و ورثه اجازت ندهند ثلث ایشان ازاد شوند بقرعه و اگر ایشانرا بترتیب وصیّت کرده باشد ابتدا کرده شود بازادی اوّل پس اوّل باقی و همچنین تا ثلث و اگر وصیّت کند بازادی عدد معین از بنده‌های خود سنّت است که قرعه بزنند و ورثه را رسد که تعیّن نمایند و اگر وصیت کند بازاد کردن بنده ببهای معیّن و بنده یافت شود به پیشتر از ان بها واجب نباشد خریدن و انتظار بنده بان بها بکشند و اگر یافت شود بکمتر او را ازاده کرده زیادتی او را دهند و اگر وصیّت کند کسی را بمثل نصیب یکی از ورثه خود مثل نصیب کمتر وارثی داده شود

باب دوّم در وصی‌

و شرطست درو عقل و اسلام و عدالت نزد اکثر و اگر وصیّت کند بعدل و او بعد از موت موصی فاسق گردد بدل کند حاکم او را بدیگری و همچنین شرطست که بنده نباشد الّا باذن خواجه و بلوغ الّا انکه ضم کند با صبی بالغرا و تصرّف او معتبر نباشد در حال کودکی و بالغ تصرّف کند تا کودک بالغ گردد و اگر بمیرد کودک یا دیوانه شود تصرّف کند بالغ باستقلال کودکرا نرسد بعد از بلوغ اعتراض در فعلی که بالغ کرده بطریق شرع و صحیح است انکه وصیّت کند کافر بکافر و وصیّت بزن و اعتبار اینصفات در حال وصیّت است و بعضی گفته‌اند در حال موت و اگر وصیّت کند بدو کس و شرط کند که با هم عمل کنند یا هیچ شرط نکند جائز نباشد ایشانرا عمل تنها و اگر نزاع کنند جبر کند حاکم ایشانرا بر اتفاق و اگر میسّر نباشد بدل کند ایشانرا بدیگری و اگر مریض شود یکی از ایشان یا عاجز گردد همراه کند حاکم باو کسی که همراهی او کند و اگر بمیرد یکی یا فاسق گردد باندیگر کسی ضم نکند و اگر رخصت داده باشد ایشانرا که بتنها عمل کنند جائز باشد که عمل تنها کند و یا انکه مال را قسمت نمایند و هر یک در بخشی عمل کنند بی اندیگر و اگر وصی رد وصیّت نماید باطل شود اگر بموصی برسد انکه او رد نموده و الّا وصیّت صحیح باشد و او را رد ان نرسد بعد از وفات موصی چون قبول نموده در ایّام حیوة و اگر وصی از عمل عاجز گردد ضم کند حاکم باو دیگری و اگر فاسق گردد واجب شود عزل او و نصب دیگری

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه