یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 142

صفحه 142

توانگر زنی خواهند مهر بر پسر باشد و اگر پسر را چیزی نباشد مهر در عهده پدر یا جدّ باشد از اصل ترکه بیرون کنند اگر بمیرد و اگر چه پسر بعد از بلوغ توانگر گردد توانگری او پیش از موت پدر باشد یا بعد از ان پس اگر پدر مهر را تمام بدهد و پسر بعد از بلوغ پیش از دخول طلاق بگوید نصف مهر راجع شود بپسر و هر که وطی بشبه کند برو مهر لازم شود و زانیه را هیچ مهر نیست لیکن اگر اکراه کند او را زانی او را مهر المثل رسد و اگر زوج و زوجه اختلاف نمایند در قدر مهر یا در صفت ان یا در انکه انچه پیشتر داده مهر بوده یا هبه یا در وطی و گواه نباشد قول زوج معتبر باشد با سوگند و بعضی گفته‌اند که چون بین الزّوجین خلوت شده باشد و در وطی اختلاف کنند قول زوجه معتبر باشد با سوگند و اگر اختلاف کنند در تسلیم مهر و گواه نباشد قول زوجه معتبر باشد با سوگند و اگر زوجه دعوی کند که در عقد نام مهر برده‌اند و زوج منکر ان باشد معتبر قول زوج باشد با سوگند چون گواه نباشد و اگر اختلاف نمایند در اصل مهر بانکه زوجه دعوی کند که مهر در ذمّت زوج دارد او منکر باشد و گواهی نباشد پس اگر پیش از دخول باشد قول زوج معتبر است با سوگند و اگر بعد از دخول باشد مهر المثل ثابت باشد و بعضی گفته‌اند که در اینصورت نیز قول زوج معتبر است و اگر زوج گوید مهر غلامست و زوجه گوید کنیزکست هر دو سوگند بخورند و مهر المثل لازم شود با دخول‌

باب هفتم در عیب و تدلیس‌

[فصل] اوّل در عیب‌

عیبهای مرد چهار است جنون و خصا و ان کشیدن خصیه است وجب و ان بریدن ذکر است و عنه و انعاجز بودن مرد است از وطی بسبب ضعف الت شهوت و عیبهای زن هفت است جنون و جذام و انمرضی است که بسبب ان اعضا خشک میگردد و گوشت میریزد و برص و انمرضی است که بسبب ان سفیدی بر پوست ظاهر شود و قرن و ان گوشتی است که در رحم میروید که مانع وطی است و بعضی گفته‌اند که استخوانیست رسته در رحم که مانعست و افضا و ان انست که راه حیض و بول یکی شده باشد و عمی یعنی کوری و عرج یعنی لنگی اگر بمرتبه رسیده که از تردد عاجز باشد و زوجه را رسد که فسخ نکاح کند بسبب جنون زوج خواه انکه پیش از عقد بوده باشد یا بعد از عقد پیدا شود و بسبب خصا اگر سابق بر عقد باشد نه انکه بعد از نکاح مجدّد شود و کوفتن خصیه حکم خصا دارد و بسبب عنه و اگر چه بعد از عقد پیدا شود چون پیش از وطی باشد و هرگاه بعد از وطی پیدا شود و اگر چه بیکبار بوده باشد یا عاجز باشد از وطی او نه از وطی دیگری او را فسخ نرسد و اگر زوج دعوی وطی زوجه کند یا وطی دیگری بعد از انکه عنه ثابت شده باشد قول او را با سوگند قبول نمایند و بعد از انکه عنه ثابت شود و زوجه صبر ننماید حال خود را بحاکم شرع بگوید پس باید که حاکم مهلت دهد زوج را یکسال اگر زوجه یا دیگریرا وطی کند او را فسخ نکاح نرسد و اگر هیچ زنی را وطی ننماید زوجه فسخ کند و نصف مهر بستاند و همچنین او را فسخ رسد بسبب جب اگر تمام ذکر بریده باشد پیش از عقد و اگر بعد از عقد مجدّد شود یا پاره ذکر مانده باشد او را فسخ نرسد و امّا زوجرا بسبب عیبهای زوجه فسخ رسد اگر پیش از عقد بوده باشد و امّا انچه بعد از عقد مجدّد شود و اگر چه پیش از وطی باشد موجب فسخ نشود و در فسخ احتیاج بحاکم نیست الّا در عنّه از برای تعیّن مدّت و بعد از گذشتن انمدّت زوجه را فسخ رسد بی حاکم و در فسخ بعیب شرط است که پیش از عقد عالم بان نبوده باشد و چون عیب را بداند فی الحال فسخ نماید و قول کسی که منکر عیب است

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه