یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 150

صفحه 150

موت یا طلاق اعتماد بحکم حاکم کرده باشد یا بگواهی دو گواه یا باخبار یکی‌

فصل سوّم در ولادت و عقیقه‌

واجب است که زنرا در حین ولادت بزنان و زوج گذارند و سنّت است که ولد را بعد از ولادت غسل نمایند گاهی که از مضرّت امن باشد و اذان در گوش راست وی گویند و اقامت در گوش چپ و کام او را باب فرات یا بتربت امام حسین ع بردارند و اگر متعذّر باشد باب شیرین و همچنین سنّت است که نام نهند بیکی از نامهاء خوب روز هفتم و افضل نامها نامی است که در ان معنی بندگی خدا باشد همچو عبد اللّه و عبد الرّزّاق پس نامهای انبیا ع و افضل انمحمّد ص است و نامهای ائمّه و روایتست از امام موسی کاظم ع که نمیرود فقر در خانه که در ان خانه محمّد ص و احمد ص و علی ع و حسن ع و حسین ع یا جعفر یا طالب ع یا عبد اللّه یا فاطمه ع از زنان باشد و تعیّن کنیتی نمایند و مکروه است نام کردن بحکم و حکیم و حارث و خالد و مالک و ضرار و روایت است که امام جعفر صادق ع فرموده که حضرت رسالت ص نهی کرده از چهار کنیت ابی عیسی و ابی الحکم و ابی مالک و ابی القاسم گاهیکه محمّد ص نام باشد و همچنین سنّت است که روز هفتم سر پسر را بتراشند و صدقه کنند بوزن موی ان طلا یا نقره و ختنه کنند در انروز و واجب است هنگام بلوغ و ختنه زنان سنّت است و اگر چه بالغ شوند و اگر کافر ختنه ناکرده مسلمان شود واجب است که ختنه کند و اگر چه پیر شده باشد و همچنین سنّت است که روز هفتم سوراخ کنند گوش او را و عقیقه سنّت مؤکّده است و سیّد مرتضی رحمه اللّه گفته که واجب است و مراد به عقیقه کشتن گوسفندیست در ولادت و سنّت است که عقیقه و سر تراشیدن در یکجا باشد و از پسر گوسفند نر و از دختر گوسفند ماده عقیقه کنند و صدقه نمودن ببهای ان کافی نیست و اگر پدر از انعاجز باشد موقوف نماید تا که قادر گردد و اگر پدر عقیقه نکند فرزند چون بالغ شود خود عقیقه کند و سنّت است که گوسفند عقیقه بصفت قربانی باشد و پای و ران او را به ماماچه دهند و اگر طفل پیش از زوال روز هفتم بمیرد عقیقه ساقط شود نه بعد از زوال و مکروه است مادر و پدر را از ان خوردن و استخوانهای انرا شکستن بلکه از هم جدا سازند و سنّت است که انرا پخته سازند و جماعتی از فقرای مومنان بخوانند از ده کمتر نه و هر چند که بیشتر باشند فاضلتر باشد و جائز است که گوشت بر مسلمانان بخش نمایند

فصل چهارم در رضاع و حضانت‌

امّا رضاع یعنی شیر دادن سنّت است که طفلرا دو سال شیر دهند پس اگر سه ماه کم کنند باکی نباشد و جائز نیست کمتر از بیست و یکماه و جائز است زیاده بر دو سال بدو ماه و بهترین شیرها شیر مادر است پس اگر او حرّه باشد یا کنیز دیگری اجبار ننمایند او را بر شیر خواه فرومایه باشد یا بزرگ مرتبه و از ان زنی باشد که شیر دهد فرزند خود را بحسب عادت یا نه و امّا امّ ولد خواجه را رسد که اجبار کند او را بشیر دادن فرزند پس اگر مادر طلب اجرت دادن شیر کند واجب باشد بر پدر که انرا بدهد اگر فرزند را مالی نباشد و اگر زن بیگانه بیمزد شیر دهد و مادر راضی شود که بیمزد شیر دهد مادر اولیست از بیگانه و اگر راضی نشود پدر را رسد که طفلرا به بیگانه دهد و همچنین است اگر زن بیگانه بکمتر از اجرت مادر راضی شود و واجب نیست اجرت شیر زیاده بر دو سال و سنّت است که از برای شیر دادن اختیار کند زن عاقله مومنه عفیفه خوب لطیف و مکروه است کافره پس اگر مضطر شود اختیار کتابیه کند و او را منع نماید از خوردن خمر و گوشت خوک و مکروه است که طفلرا باو دهد

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه