یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 164

صفحه 164

که اگر شرط خدمتی کند صحیح باشد بیرضای او و امّا غیر خدمت ناچار است از رضای او و اگر شرط کند که چون مخالفت نماید در شرطی که برو شده به بندگی باز گردد و ان ازادی باطل باشد و بعضی گفته‌اند که صحیح است ازادی و شرط بعضی دیگر گفته‌اند که شرط باطل است و ازادی صحیحست و اگر بنده بگریزد در مدّتی که شرط شده از برای خدمت به بندگی باز نگردد و برو باشد اجرت ان ایّام و اگر نذر کند ازادی هر بنده قدیم یا ازاد گرداند ایشانرا راجع شود به بنده که برو ششماه یا زیاده در خدمت او گذشته باشد و اگر نذر کند ازادی بنده را اگر مالک او شود صحیح باشد و در اینکه بعد از ان محتاج بصیغه عتق باشد خلافست و اگر نذر ازادی کنیز کند اگر او را وطی کند پس وطی کند او را ازاد شود و اگر پیش از وطی از ملک او بیرون رود نذر ساقط شود و اگر چه بعد از ان دگر مالک شود و اگر نذر کند ازادی هر بنده که اوّل مالک شود پس مالک جماعتی گردد بیکبار هیچ ازاد نگردند و بعضی گفته‌اند که او مخیّر است در تعیّن هر کدام که خواهد و بعضی گفته‌اند که قرعه بیندازند و قول متاخّر ان انست که همه ازاد شوند و اگر نذر ازادی اوّل ولدی کند که کنیز بزاید پس دو ولد بزاید بیکبار هر دو ازاد باشند و اگر بترتیب بیایند اوّل ازاد باشد و اگر مشتبه گردد قرعه بیندازند و اگر ازاد کند از قبل دیگری بنده خود را باذن او ازاد شود بر اندیگر بعد از انتقال بوی و اگر بنده دیگریرا ازاد کند صحیح نباشد و اگر چه مالک رضا دهد و ازاد می‌گردد بنده بکوری و جذام و بعجز از تردد و بنکیل یعنی عذاب کردن خواجه او را مثل بریدن عضوی ازو مثل دست و زبان و گوش و بینی و مانند ان و بمسلمان شدن او پیش از خواجه در دار الحرب و بیرون امدن بدار الاسلام و چون کسی بمیرد و او را نباشد بغیر از یک وارث که بنده باشد بدهند قیمت انرا بمالک از ترکه و ازاد کرده تتمه ترکه او را بدهند

باب سوّم در خواص عتق‌

و انسه است اوّل سرایت هر که ازاد کند جزئی مشاع را از بنده خود سرایت کند ازادی در همه او و تمام ازاد گردد و اگر شریک حصّه خود را ازاد گرداند قیمت حصّه باقی را ازو بستانند و ان نیز ازاد شود بچهار شرط اوّل انکه معتق زنده باشد و توانگر بود که قادر باشد بر زیاده از قوت یکشبانروز از برای خود و عیال و دست جامه و در اینکه خانه که از برای نشستن اوست بفروشد و خلافست و اگر قادر باشد بر بعضی از انقیمت ازادی بانقدر از حصّه سرایت کند و کسی را که قرض است بقدر مال و معتق که مرده است خواه ترکه داشته باشد یا نه تنگدست است پس چون کس گوید که چون بمیرم نصیب من از بنده ازاد باشد سرایت نکند زیرا که مال بعد از موت از ان ورثه است و اگر بعد از ازادی توانگر گردد سرایت نباشد و چون معتق تنگدست باشد بنده سعی کند بتمامی در باز خریدن حصّه شریک و او را نباشد بعلت بندگی بر بنده چیزی نزد اکثر و اگر بنده ابا کند از سعی یا عاجز باشد از ان شریک خواجه گردد در نفس خود و کسب و نفقه و فطره او مشترک باشد میان او و خواجه‌اش بر نسبت حصّه ازادی و بندگی و اگر مهایات یعنی مقرّر سازند که بعضی ایّام بجهة خود کار کند و بعضی ایّام بجهة خواجه بر نسبت حصّها صحیح باشد دوّم انکه ازاد شدن او باختیار خواجه باشد پس اگر بمیراث رسد باو حصّه از انکس که بر او ازاد می‌شود همچو پدر و مادر

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه