یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 167

صفحه 167

او را بمسلمانی و اگر بنده مشترک باشد و یکی نصیب خود را مدبر سازد سرایت نکند در باقی دوّم بنده مدبّر و ان بنده‌ایست که ملک مدبر باشد و وقف نباشد پس صحیح نباشد تدبیر بنده که نه ملک اوست و اگر چه ان را معلق بملک سازد و گوید اگر مالک تو شوم ازاد باشی بعد از وفات من و نه تدبیر بنده وقف و صحیح است تدبیر بنده که جنایت کرده باشد بمثل خون و جراحت بر کسی و کنیزی که مادر فرزند است از خواجه و مکاتب پس اگر مال کتابت را ادا کند ازاد شود و الّا بعد موت خواجه ازاد گردد اگر از ثلث ترکه بیرون اید و الّا بقدر ثلث ترکه ازاد شود و به نسبت ان از مال کتابت ساقط گردد و باقی مکاتب باشد و درینکه شرط است اسلام او خلافست و صحیح است تدبیر بعضی مشاع از بنده مثل نصف و ثلث و تدبیر ان در باقی سرایت نکند و ازاد نشود و همچنین اگر همه مدبر سازد جائز است که از بعضی ان رجوع نماید و اگر مدبر سازد بعضی معین مثل دست و پای و سر صحیح نباشد و اگر مدبر سازد یکی از دو بنده خود را صحیح باشد و تعین کند هر کدام که خواهد پس اگر بمیرد قرعه بزنند و همچنین صحیح است تدبیر بنده گریخته و لیکن اگر بعد از تدبیر بگریزد تدبیر او باطل شود و اگر مدبر سازد کنیزی را جائز باشد او را وطی او و اگر مدبر ولدی ارد بعد از تدبیر او همچو پدر مدبر باشد و اگر کنیز ابستن را مدبر باشد فرزند او را تدبیر نکرده باشد و اگر چه دانسته باشد که بچه دارد نزد اکثر سوّم صیغه و ان انت حرّ بعد وفاتی است یا اذا متّ فانت حرّ و اگر بجای حر عتیق یا معتق گوید و بجای اذا ان یا متی یا ای وقت یا ای حین یا زمان و بجای انت هذا یا فلان گوید صحیح باشد ترجمه صیغه اوّل تو ازادی بعد از وفات من و ترجمه دوّم چون بمیرم من پس تو ازادی و تدبیر مطلق است چنانکه گذشت و مقید مثل انکه گوید اذا متّ فی مرضی هذا یا سفری یا فی بلدی یا فی سنتی فانت حرّ یعنی چون بمیرم درینمرض یا درین سفر یا در شهر خود یا درینسال پس تو ازادی یا ان قتلت فانت حرّ یعنی اگر کشته شوم پس تو ازادی و اگر مدبر سازد بنده را بعد از وفات دیگری غیر از خواجه همچو کسی که خدمت بنده از برای اوست و شوهر کنیز اقرب انست که صحیح است مثل اذا مات زید یا زوجک فانت حرّ یعنی چون بمیرد زید یا شوهر تو پس تو ازادی و شرطست که خالی باشد از شرط پس باطل باشد اگر گوید که ان قدم الحاج فانت حرّ بعد وفاتی یعنی اگر بیایند حاجیان پس تو ازادی بعد از وفات من یا گوید اذا اهل شوال فانت حرّ بعد وفاتی یعنی چون هلال شوال شود پس تو ازادی بعد از وفات من یا گوید ان ادیت الی یا الی ولدی کذا فانت حرّ بعد وفاتی یعنی اگر برسانی بمن یا به پسر من چندین پس تو ازادی پس از وفات من یا گوید انت حرّ بعد وفاتی بسنة یا بیوم یعنی تو ازادی بعد وفات من بیکسال یا بیکروز و اگر شریکان گویند اذا متنا فانت حرّ یعنی چون بمیریم ما پس تو ازادی صحیح باشد و بموت یکی از ایشان هیچ چیزی ازو ازاد نشود تا اندیگر بمیرد و وارث را نرسد بیع حصه مورث خود پیش از موت شریک و بعضی گفته‌اند که بموت هر یک حصه او ازاد شود

فصل دوّم در احکام آن‌

تدبیر وصیّت است و صحیح است رجوع از ان و از بعض مشاع ان پس اگر گوید بعد از تدبیر مطلق اذا مت فی مرضی فانت حرّ رجوع باشد از مطلق بقید و باطل میشود تدبیر بفروختن و بخشیدن و وقف کردن و ازاد نمودن و بان وصیّت کردن نزد اکثر نه بوطی کردن و ازو فرزند اوردن پس اگر او زیاد از ثلث ترکه باشد زیادتی ازاد شود از نصیب ولد چون خواجه بمیرد و ازاد شود

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه