یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 169

صفحه 169

مال کتابت پس یکی فسخ کند دیگری گذارد صحیح باشد و همچنین است اگر یکی از دو وارث کتابت را گذارد و دیگری فسخ نماید و او را نیست که بیکی چیزی دهد بی‌اذن دیگر پس اگر بدهد از ان هر دو باشد سوّم عوض و انرا چهار شرطست یکی انکه دین باشد نه عین دوّم انکه منجم باشد یعنی در وقت باشد بهیأتی معلوم و اگر چه یکی باشد زیرا که هرچه در دست بنده است از انخواجه است پس بنده را با خواجه معامله بر ان چیز درست نباشد بخلاف انچه بعد از ان بکسب حاصل خواهد شد و بعضی گفته‌اند که جائز است که عوض حال باشد از برای انکه ایت عام است و باید که مضبوط باشد وقت ادا که احتمال زیاد و کم نداشته باشد پس اگر مکاتب بسازد او را برای انکه مالی در یکسال ادا کند باطل باشد سوّم انکه معلوم باشد قدر و چند چنانکه در بیع سلم گذشت چهارم انکه خواجه مالک ان شده باشد و مکروهست که بیشتر از قیمت او باشد و صحیح است که عوض منفعتی باشد همچو خدمتی معیّن از بنائی و دوختن جامه و غیر ان پس اگر مریض شود در مدّت خدمت کتابت باطل شود و شرط نیست که ابتدای مدّت از حین عقد باشد و اگر حبس کند او را مدّتی لازم شود بر او اجرت انمدّت و اگر مکاتب سازد دو بنده را در یکعقد صحیح باشد و بخش کند عوض را بر قدر قیمت هر دو در وقت عقد و یکی از ایشان ازاد شود بادای انچه مخصوص باوست و اگر چه اندیگر عاجز گردد و اگر بنده مال کتابت را پیش از وعده دهد واجب نباشد بر خواجه قبول ان چهارم صیغه عقد و ان ایجاب است از خواجه مثل کاتبتک علی الف دینار مثلا تؤدیه بعد شهر مثلا فاذا ادیت فانت حرّ یعنی مکاتب ساختم ترا بر هزار دینار مثلا که ادا نمائی بعد از یکماه مثلا چون برسانی پس ازادی و قبول از بنده و ان هر لفظی است که دلالت بر رضای او کند مثل قبلت پس اگر اقتصار نماید بر انچه گذشت از صیغه ان کتابت مطلق باشد و اگر با ان گوید فان عجزت فانت ردّ فی الرّقّ پس اگر عاجز شوی پس تو باز گشته در بندگی انکتابت مشروط باشد و در کتابت مطلق هر چه از عوض اداء شود انقدر از بنده ازاد گردد و بعضی گفته‌اند که در صیغه احتیاج بگفتن فاذا ادیت فانت حرّ نیست چون قصد ان داشته باشد و در مشروط هیچ چیز ازو ازاد نشود الّا بعد از انکه همه عوض را ادا نماید پس اگر عاجز شود مکاتب مشروط خواجه را فسخ رسد و حد عجز ثابتست که حصّه مال یکوعده را تاخیر کند از محلّ خود و بعضی گفته‌اند که تاخیر کند تا بوعده دیگر یا انکه خواجه داند از حال او انکه عاجز است و چون خواجه فسخ نماید باز نگرداند باو انچه ستده و سنّت است که خواجه صبر نماید و فسخ نکند و کتابت عقدیست بسر خود نه بیع است و نه عتق و هر دو نوع ان لازم است باطل نمیشود الّا باتّفاق از هر دو جانب نه بموت خواجه و ناچار است در ان از وعده در عوض نزد اکثر و اگر گوید انت حرّ علی الف دینار یعنی تو ازادی بر هزار دینار و بنده قبول کند لازم شود بر او فی الحال‌

فصل دوّم در احکام کتابت‌

چون عاجز گردد بنده در کتابت بشرط خواجه را که رسد باز گرداند او را در بندگی یا صبر نماید و اگر عاجز شود در کتابت مطلق واجب باشد بر امام که باز خرد او را از سهم الرّقاب در زکوة و اگر مکاتب بشرط بمیرد پیش از ادای همه عوض باطل شود کتابت او و اولاد به بندگی در ایندو اگر مطلق بمیرد ازاد باشد ازو بقدر انچه ادا نموده و باقی ملک خواجه باشد و قسمت نمایند میراث او را خواجه و ورثه او بر نسبت ازادگی و بندگی ازو و وارث ادا نماید از نصیب ازادی انچه مانده از مال کتابت و ازاد گردد و اگر مالی نباشد سعی کند در باقی و باداء ازاد گردد و اگر وصیّتی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه