یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 171

صفحه 171

شود و جائز باشد بیع او و اگر امّ ولد ذمی مسلمان شود او را بمسلمانی فروشند پیش بعضی و بدست زنی معتمد بسپارند نزد بعضی دیگر و اگر امّ ولد جنایتی کند مثل خون یا جراحت خواجه مخیّر است که او را در وجه حق جنایت بدهد یا انکه باز خرد او را بکمتر از ارش جنایت و از قیمت او و اگر برو جنایتی کرده شود ارش ان جنایت خواجه را باشد و اگر کسی او را غصب کند ضامن شود قیمت او را بجهة خواجه و اللّه اعلم‌

کتاب نذر و عهد و یمین و کفارات‌

[مقصد] اوّل نذر و عهد

اشاره

و در انمقدّمه است و دو باب‌

مقدّمه نذر لازم گردانیدن شخص است طاعتی را بر خود بطریق مشروع‌

و همچنین است عهد و اختلاف ازینها در صیغه است و ناذر کسی را گویند که چیزی بر خود لازم میگرداند و منذور چیزی را گویند که بر خود لازم میگردانند

باب اوّل در ناذر و صیغه نذر

امّا ناذر شرط است درو بلوغ و عقل و اسلام و اختیار و قصد و قدرت بر منذور و جواز تصرّف در نذر مالیات و در نذر زوجه اذن زوجه و در بنده اذن خواجه و در ولد اذن پدر اگر باشد و منذور نه واجب باشد و نه حرام و همچنین است در بنده و زوجه پس لازم نشود چیزی بنذر کودک اگر چه با تمیز باشد و بنذر دیوانه و کافر لیکن چون مسلمان گردد سنّت باشد وفا بان و بنذر باکراه و در مستی و بیهوشی و بنذر بنده اگر چه بعد از ان ازاد گردد و اگر اجازت دهد خواجه لازم گردد امّا صیغه نذر دو نوعست معلق بشرط و متبرع به امّا معلق بشرط همچو ان شفی اللّه مریضی فللّه علی صوم یوم یعنی اگر شفا دهد خدا خسته مرا پس خدا را باشد بر من روزه یکروزه و همچنین است اگر گوید اگر روزی کند خدا مرا فرزندی یا اگر زنا نه‌کنم یا اگر نماز بگذارم یا اگر در خانه روم خدا را باشد بر من صدقه هزار دینار و امّا متبرع به و ان انست که بیشرط باشد همچو للّه علی صوم یوم یعنی خدا را بر منست روزه یکروز و بعضی گفته‌اند که باین صیغه نذر واقع نمیشود و اگر در عقب نذر گوید انشاء اللّه یا اگر خواهد زید و اگر چه او خواهد لازم نگردد برو چیزی و شرط است در نذر معلق بشرط انکه غرض از شرط ان طلب نعمتی باشد همچو مال و فرزند یا دفع زحمتی همچو خستگی و ظلم یا غرض باز داشتن نفس باشد از فعل قبیح همچو زنا و خمر یا فعل مباح همچو خانه رفتن یا حریص گردانیدن بر فعل خوب شرعا همچو نماز و روزه یا مباح همچو نشستن و برخواستن یا غرض شکر باشد بانکه گوید چون قران تمام کند خدا را بر من باشد صدقه بهزار دینار و و باید که انچیز صلاحیت شکر داشته باشد نه انکه معصیتی باشد و صحیح نیست اگر غرض از شرط فعل معصیتی باشد یا ترک طاعت و نه انکه نذر کند بر فعل مباح و حال انکه ترک ان اولی باشد یا بر ترک مباحی و فعل ان اولی باشد پس صحیح نباشد انکه گوید بر این زنا مرا روزی شود یا اگر اینمومن را بکشم خدا را صدقه بر من بهزار دینار باشد

باب دوّم در منذور

اشاره

یعنی چیزیکه لازم میشود شرطست درو که طاعتی باشد که از ناذر اید همچو نماز و روزه و حج و قربانی و صدقه و عتق و جهاد و جهاز ساختن میّت خواه سنّت باشد خواه فرض کفایه یا فرض عین و همچنین است عیادت مریض و زیارت قبرها و کسی که از سفر رسیده بود و بعضی گفته‌اند که اگر نذر روزه رمضان کند واقعنشود زیرا که بینذر واجب است لیکن قول اصح انست که صحیح است و فائده در کفارت است و منذور لازم میشود با هیئت و صفاتی که ذکر کند همچو پیاده رفتن در حج و قرات دراز خواندن در نماز و مضمضه و استنشاق در وضو و امّا در نذر بامر مباح همچو خوردن و خواب کردن اقوی انست که صحیح نیست و انچه که لازم میگردد بنذر بسیار است و از انجمله بعضی ذکر میشود اوّل روزه اگر نذر کند روزه و ماه سال را ذکر نکند یکروز کافی باشد اگر نذر روزه یکماه کند که پیاپی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه