یکدوره فقه کامل فارسی صفحه 183

صفحه 183

پائین ان همچو هم نباشند

سوّم حرامست از کشتار پانزده چیز

قضیب و فرج و خایها و سپرز و خون و سرکین و زهره و بچه دان و مثانه و نخاع و دو پی زرد که از گردن می‌اید و از پشت می‌گذرد و دشبها و حدقه و چشم و خرزه و انچیزیست که در مغز کله می‌باشد گرد و سخت از نخود بزرگتر و ذات الاشاجع و انچیزیست که در میان دو سم حیوانات میباشد و مکروه است رگها و گرهها و گوشه دل حرامست و گوشتی که با سپرز کباب سازند و اگر سپرز سوراخ کرده باشند و گوشت در زیر ان باشد و اگر سوراخ نکرده باشند و یا گوشت بالا باشد حرام نباشد

چهارم مباح است از مرده بکار داشتن چیزی که در ان زندگی نمیباشد

و ان پانزده چیز است استخوان و دندان و سم و شاخ و پشم و موی و کرک بشرط انکه ببرند یا محل پیوستگی را بشویند و پر همچنین است و تخم گاهی که پوست بالا را پوشیده باشد و مایه پنیر که در شیردان میباشد و شیر نزد بعضی و حرامست بکار داشتن موی سگ و خوک و هر چه ازوست و اگر چه از مرده مباح باشد

پنجم حرامست بکار داشتن پوست و گوشت مرده و هر چه زندگی در آن باشد از پیه و دنبه و غیر آن‌

اگر چه از برای روشنی چراغ باشد و انچه از زنده جدا سازند و جائز است از برای روشنی بکار داشتن روغنی که نجس کشته باشد نه در زیر سقفی بلکه در زیر اسمان و بعضی گفته‌اند جائز است ساختن دلو از پوست مرده که بان اب کشند نه از برای وضو و نماز و اشامیدن و اگر چه ترک ان بهتر است و اگر گوشت مرده یا گوشت کشته بهم براید و نتوان از هم جدا ساختن حرام باشد خوردن ان و بعضی گفته‌اند جائز است فروختن ان بکسانی که خوردن مرده را روا میدارند چون قصد فروختن گوشت کشته کند

ششم شوربائیکه در ان اندک خون افتد بجوشیدن پاک نمیگردد

و امّا گوشت و کوفته و نخود و مانند ان حلال باشد چون بشویند و مشهور انست که نجاست غیر خون همچو خمر چون بدیگ افتد همین حکم دارد و اگر در چیزی غیر روان نجاستی واقعشود همچو عسل و روغن و دوشاب بسته ان نجاست و انچه بدان پیوسته است بیندازند و باقی حلال باشد و نانیکه باب نجس خمیر کنند بپختن پاک نمیگردد مگر انکه بسوزد

هفتم مکروه است خوردن آنچه بآن دست رسانده است جنب و زن حائض و نفسا با تهمت آلودگی‌

و کسیکه از نجاسات پرهیزی ندارد و امین ساختن بریختن شیره کسی را که حلال میداند خوردن ان پیش از رفتن چهار دانگ هشتم مکروه است شفا جستن از ابهاء گرم که در کوهستان میباشد و چهار پای را مست کننده دادن و شیره انگور را بسلف فروختن نهم جائز نیست خوردن مال دیگری بی اذن امّا در خانهای که در کلام مجید ربانی اذن بخوردن در انجا واقعست و ان خانهای زنان و فرزندان و پدران و مادران و برادران و خواهران و عمات و عمها و خالات و خالها و بندگان و دوستانست مباحست خوردن در انجا بی اذن ایشان مادام که کراهت ایشان معلوم نباشد و بعضی شرط کرده‌اند که در خانه رفتن باید که بیرخصت ایشان نباشد و خلاف کرده‌اند در خوردن میوه که بر انجا گذر افتد اکثر برانند که مباحست و جائز نیست در انجا چیزی برداشتن و خراب کردن و بقصد ان رفتن و بعضی منع خوردن نیز کرده‌اند بجهة روایتی و ان باحتیاط نزدیکتر است و بعضی گفته‌اند باید که سه بار اواز کند بصاحب بستان و ازو اذن خواهد اگر جواب دهد بان عمل کند و اگر جواب ندهد بخورد گاهیکه ضرورت داشته باشد و اگر تواند قیمت دهد و ظاهر انست که رخصت گاهیست که میوه بر درخت باشد یا افتاده و اگر چیده باشند یا از مالک کراهت فهم کند اقرب انست که حرام باشد

فصل دوّم در خوردن در حالت اضطرار

و ان از برای کسیست که او را طعام حلال نباشد و بسبب نخوردن از تلف نفس یا از خستگی یا از دراز کشیدن خستگی یا دشواری علاج یا از ضعف و باز ماندن از رفیقان در محلی که موجب هلاک باشد یا عاجز گشتن از سواری ضروری ترسد و مباح نیست خوردن حرام باغی را و انکسی است که بر امام عادل خروج کرده باشد و عادی و انکسی است که راهها میزند و چون حرام مباح گردد واجب باشد که سیر نخورد و تجاوز از سد رمق ننماید مگر انکه محتاج باشد بسیر خوردن همچو کسی که عاجز باشد از پیاده رفتن بی انکه سیر خورد و مضطر باشد به پیاده رفتن با رفیقان و اگر توقع مباحی داشته باشد بیش از ضرورت سیر خوردن حرام باشد و واجب است که بان خوردن قصد حفظ نفس کند پس اگر قصد لذت و خوشی کند حرام باشد و مباحست خوردن هر چیزی که باشد مادام که مودی بکشتن معصوم الدمی نباشد پس حلالست خمر از برای تشنگی و اگر چه حرامست از برای دوا خوردن و اگر بول یابد بعوض خمر بخورد و جائز نیست دوا جستن از هیچ نبیذی و نه بدوائیکه در او مسکری باشد و جائز است از برای ضرورت دوا در چشم کشیدن چیزی که در انمسکری باشد و حلالست مضطر را کشتن حربی و مرتد و زانی محصن و زن حربیه و کودک حربی و از گوشت او خوردن و از گوشت مرده ادمی و غیر ان نه کشتن ذمی و کافریکه باو عهد شده و نه بنده و فرزند و اگر هیچکس را نیابد بعضی گفته‌اند از محل گوشت خود همچو ران بگیرد و بخورد و اگر ترس از ان همچو ترس از گرسنگی نباشد و اگر طعام دیگری یابد و بها نداشته باشد از مالکش بخواهد اگر ابا کند و ندهد غصب کند پس اگر منع کند جائز باشد او را جنگ با مالک و چون بخورد مالکرا نباشد طلب بها و اگر بها را داشته باشد واجب است که بدهد پس اگر مالک طلب زیادتی کند بعضی گفته‌اند واجب نباشد بر او زیاده از ثمن المثل دادن و اگر چه زیاده بخرد بجهة ضرورت و اگر مضطر را مرده باشد و طعام دیگری پس اگر انکس طعام بدهد ببهای موجود بنسیه بوعده که قادر بر ان خواهد بود واجب باشد که ترک مرده کند و الّا مخیّر باشد میان غصب و مرده خوردن‌

فصل سوّم در آداب خوردن‌

سنّت است شستن سر دستها پیش از خوردن و خشک نکردن چه مادام که تری در دست باشد طعام از برکت خالی نشود و همچنین شستن سر دست بعد از خوردن و بدستارچه خشک کردن و اب دست شویه در یکظرف جمعنمودن و ابتدا کردن صاحب طعام بشستن سر دست در نوبت اوّل و بدست راست رفتن و در نوبت دوّم ابتدا کردن بکسی که بر دست چپ او نشسته و باو اخر نمودن و نام خدا بردن در ابتدای خوردن هر لونی از طعام یا انکه بگوید بسم اللّه علی اوّله و اخره و جائز است که یکی از قبل جماعت نام خدا ببرد و همچنین سنّت است که هنگام فراغ بگوید حمد خدا و در اثنای طعام تکرار حمد کند و بعد از فراغ بگوید الحمد للّه الّذی اطعمنا و سقانا و کفانا و ایدنا و اوانا و انعم علینا و افضل الحمد للّه الّذی یطعم و لا یطعم و همچنین سنّت است که بدست راست خورد و اشامد و بسه انگشت خورد و در حالت خوردن بر پای چپ نشیند و صاحب طعام ابتدا بخوردن کند و بعد از همه او ترک کند و مکروه است پر خوردن و بسا هست که حرام میشود چون بضرری انجامد چنانکه روایتست که بر سیری طعام خوردن موجب برص است و تکیه زده خوردن طعام و بعضی روایت کرده‌اند که جائز است بر دست تکیه زدن و همچنین مکروهست مربع نشستن در حالت خوردن و در جمیع حالتها و بدست چپ خوردن و اشامیدن و چیزی بان ستدن مگر بضرورتی

کتابخانه بالقرآن کتابخانه بالقرآن
نرم افزار موبایل کتابخانه

دسترسی آسان به کلیه کتاب ها با قابلیت هایی نظیر کتابخانه شخصی و برنامه ریزی مطالعه کتاب

دانلود نرم افزار کتابخانه